19معرفت را بر آنان گشود و احكام و مناسك حج را بيان فرمود و حلال و حرامشان را روشن ساخت و مردم دانستند كه به آنها نياز دارند و ديگران نمىتوانند نيازشان را رفع كنند و بدين منوال امر (امامت) جريان دارد و زمين از امام خالى نمىماند و هركس بميرد و امام خود را نشناسد به مرگ جاهلى مرده است و بيشترين چيزى كه هر كسى بدان محتاج است، آنگاه كه جان به حلقوم مىرسد، ايناست كه بگويد: «راهى درست و آيين نيكو را برگزيدم» . (يعنى اقرار به ولايت كردم) . 1روايات دراينباره بسيار است كه در اينجا به نقل دو روايت بسنده مىكنيم.
حارث بن مغيره از امام صادق عليه السلام مىپرسد كه آيا پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرموده است:
«كسىكه بميرد و امام خود را نشناسد مرگش مرگ جاهليت است؟» حضرت پاسخ مىدهد: آرى. راوى مىپرسد: آيا مقصود، جاهليت قبل از اسلام است يا جاهليت به معناى عدم معرفت امام؟ حضرت در جواب مىفرمايد: «جاهليت كفر و نفاق و ضلالت» ؛ «عن حارث بن مغيرة قال: قلت لأبيعبداللّٰه عليه السلام قال رسول اللّٰه:
مَنْ ماتَ لا يعرفُ إمامه ماتَ ميتةً جاهليةً؟ قال: نعم. قلت: جاهليةً جهلاءَ أو جاهليةً لا يعرفُ إمامَهُ؟ قال: جاهليةَ كُفْرٍ وَ نفاقٍ و ضَلالٍ» . 2محمد بن مسلم از امام باقر عليه السلام چنين نقل مىكند:
«كُلُّ مَنْ دانَاللّٰه بعبادةٍ يجهدُ فيها نفسَهُ و لا إمامَ لهُ مِنَ اللّٰهِ فسعيُهُ غيرُ مقبولٍ و هو ضالُّ متحيّرٌ و اللّٰه شانىءٌ لأعماله. . .» «هر آنكس كه به بندگى خدا تن دهد و خود را در عبوديت به رنج افكند اما امامى از جانب خداوند نداشته باشد، سعى و تلاشش پذيرفته نيست و او گمراهى است سرگردان و خداوند از اعمال او بيزار است. امام سپس با بيان تمثيلى در اين خصوص مىفرمايد: چنين كسى به گوسفندى مىماند كه چوپانش را گم كرده و از گلّه خود بريده شده و روز را در حيرت بسر برد و چون شب رسد گلّۀ بيگانهاى ببيند و به آن گله بپيوندد و شب را با آنها بسر برد و هنگام صبح ببيند چوپانش نيست بار ديگر سرگردان شود و به جستجوى چوپان و رمه خود برآيد تا به گلّۀ ديگرى بپيوندد، آنگاه چوپانِ آن گله بر آن گوسفند نهيب زند كه به چوپان و گلّه خود بپيوند! تو گم شدۀ سرگردانى! از آن گله نيز رانده شده تا بالأخره طعمۀ گرگ گردد. امام آنگاه با خطاب به محمد بن مسلم فرمود: بهخدا سوگند اى محمد! آنكس كه از آحاد اين