69سنجق بيك و اهميت جديدى كه به منصب قاضى حنفى داده شد، آمدن عثمانيها به شهر نيز كوششهاى واكنش گرايانۀ ضد صفوى را به شهر مكه آورد (و جو ضد صفوى را به ايجاد كرد.) ترس از جاسوسان صفوى كاملا محسوس بود، به طورى كه منجر به بسته شدن دورهاى و نوبتى راه بيابانى حج، بصره، لحسا، جزيره، به ويژه در طى سالهاى 1555 تا 1591 شد. 1اين وضعيت در سالهاى 1047 / 1638 به اوج خود رسيد، زمانى كه فرمان اخراج همۀ زائران ايران از مكه و ممانعت از انجام حج توسط آنها در سالهاى آتى، توسط سلطان مراد چهارم صادر شد. 2گرچه وقايع بعدى نشان مىدهد كه اين فرمان چندان جدى گرفته نشد و حجاج ايرانى همانند ديگران، همچنان به حج مىآمدند. در واقع شرفاى مكه، دلايل فراوانى براى اجازه دادن به حجاج ايرانى براى آمدن به حج و داشتن روابط خوب با صفويه، داشتند.
آنها به عنوان اعقاب پيامبر صلى الله عليه و آله، مورد احترام و ستايش تمامى مؤمنان شيعۀ تحت حاكميت صفويان بودند. اشخاص بلند پايۀ دربارى، مقامات مذهبى و ثروتمندان افراد دست و دلبازى بودند كه بخششهايى در قالب هبه يا وقف داشتند. با اين وصف، حضور حسن بن عجلان حسنى به عنوان يكى از شرفاى مكه در دربار شاه عباس، تعجبانگيز نخواهد بود. 3به هر روى، ما بايد به خاطر بسپاريم كه حج، نقش مهمى را در اقتصاد حساس مكه در زمينۀ تجارت بر عهده داشت و ممانعت از آمدن تاجران ايرانى، بر روى درآمد كسان زيادى كه در اين موقعيت به تجارت مشغول بودند، تأثير مىگذاشت.
به هر حال تشيع در مكه فعال بود، حتّى به نظر مىرسد كه گاه در پوشش تسنن به فعاليت مىپرداختند. به عنوان مثال مىتوان به خاندان طبرى اشاره كرد كه اينان از سادات حسينى بودند و در ميان آنها، فقيه، امام، شاعر و مورخ وجود داشت. آنها تا اواسط قرن دوازدهم از طبرستان به مكه آمده و در اين ديار اقامت گزيدند. همين طور آنها در قرن سيزدهم توانستند با حمايت شرفاى مكه، نظارت بر پست مذهبى مهمى؛ مانند امامت مقام ابراهيم و در نتيجه منصب مفتى شافعى را به دست آورند. 4اين درست است كه اعضاى اين خانواده در منابع به عنوان دانشمندان سنى اصيل ياد و معرفى شدهاند، 5اما گفته شده كه يكى از آنها با نام سيد عبدالله بن محمد طبرى (م بعد از 1044 / 1635) نسخهاى از يك كتاب برقى (م بعد از 183 / 799) دانشمند شيعى را كه در بارۀ احاديث اهل بيت عليهم السلام بوده كتابت كرده كه اين خود پرسشها و ترديدهايى را در بارۀ مذهب واقعى آنها