36خواست كه آيات را از وى گرفته به على عليه السلام بسپارد. 1اين مطلب را ابن شهرآشوب از جماعتى از محدّثان عامه همچون طبرى، بلاذرى، ترمذى، واقدى، قرطبى، سمعانى، احمد حنبل، ابو يعلى، ابن بطه و جمع ديگرى از اهل حديث آورده است. 2شايد نكتۀ مطلب اين باشد كه اين امر مهم و اساسى اسلام را بايد كسى در ميان جمع مسلمين و مشركين اعلام كند كه لحظهاى شرك نورزيده است تا در نفوس تأثير بيشترى بگذارد و آن كس جز پيامبر يا على عليهما السلام نيست، همانگونه كه روايات فريقين گواهى مىدهد.
4 - برائت، سياست اصولى اسلام
در هر حال، «اعلان برائت» يكى از وقايع مهم تاريخ عصر رسالت، در اواخر عمر شريف پيامبر صلى الله عليه و آله بود. بدينوسيله دولت اسلامى تثبيت شد و دعوت جهانى اسلام نيز آغاز گرديد و پيامها و پيكهاى آن حضرت به سران دول و ملل گسيل شدند.
اين وقايع چهارچوب سياست اسلامى و خط مشى مسلمانان را در رابطه با مشركان و منافقان و توطئه پردازان براى هميشۀ تاريخ مشخص مىكرد و براى استقرار نظام اسلامى بايد به عنوان يك دستورالعمل اصولى تلقّى گردد.
بدين ترتيب بنيانگذار اعلام برائت، شخص رسول خدا صلى الله عليه و آله است و سيرۀ نبوى براى امت سرمشق جاودانى است (و لكم فى رسولِ اللّٰه اُسوةٌ حَسنة) . 3توحيد ابراهيمى و نظام مقدّس اسلامى جز با برائت قوام نخواهد گرفت؛ زيرا برائت جنبۀ منفى توحيد و ولايت است و ايندو از يكديگر قابل تفكيك نيستند.
دكتر محمد حسين هيكل در كتاب خود «حيات محمد صلى الله عليه و آله» پس از طرح مسألۀ برائت و اعلام آن بهوسيلۀ على بن ابىطالب عليه السلام مىنويسد:
«از آنروز بود كه پايه و اساس دولت اسلامى استقرار يافت. اساس معنوى يك دولت نوپا كه آيات برائت بر آن تكيه مىكند و على عليه السلام تنها به خواندن آن در موسم بسنده نكرد بلكه آن آيات را بهطور مكرر براى مردم در هر كجا كه بودند تلاوت مىنمود» .
وى سپس مىنويسد: «هرگاه با دقت به اين آيات بنگرى، بهحق آنرا بنياد معنوى در قوىترين شكل آن براى دولت نوپاى اسلام خواهى يافت. اگر توجه كنيم كه نزول آيات برائت هنگامى بود كه جنگهاى پيامبر پايان يافته و طائف، حجاز،