47مورد نكوهش قرار داده و مطالب ناروا و تهمتها و دروغهايى را دربارۀ ابوطالب و فرزندانش جعل و منتشر ساختهاند. از ميان اقوام على - ع -، برادرش عقيل چون عمر طولانى داشت و تا آخر عمر معاويه در قيد حيات بود و از طرف ديگر زبانش براى مخالفان امير مؤمنان، برندهتر از شمشير و آشنايى او به نقاط ضعف بنى اميّه توأم با صراحت لهجه و شجاعت در گفتار، براى آنان خطر جدى و ضربۀ شكننده به شمار مىرفت، از اينرو براى كوبيدن وى از هر تهمت و ناروايى استفاده كردند كه رفتن او به شام و ملاقاتش با معاويه كه پس از ملاقات وى با امير مؤمنان و بعد از شهادت آنبزرگواربهوقوع پيوست، بهانه مناسبى شد براى مخالفان، واين موضوع، كه صرفاً براى دفاع از حقانيت امير مؤمنان بود، به صورت وسيلۀ تبليغى بر ضدّ او به كار گرفته شد.
قبل از ورود به اصل موضوع، سه نمونه از تهمتهايى كه بر ضدّ خاندان امير مؤمنان و شخص عقيل و از زبان آن حضرت و رسول خدا - ص - نقل نمودهاند در اينجا مىآوريم:
1 - در صحيح بخارى 1و صحيح مسلم 2با اسناد از عمرو بن عاص آمده است:
«سمعت رسول اللّٰه - ص - جهاراً غير سر يقول انّ آل أبى طالب ليسوا لي بأولياء انّما وليى اللّٰه و صالح المؤمنين»
«از رسول خدا - ص - شنيدم كه آشكارا و با صداى بلند مىگفت: در ميان من و فرزندان ابو طالب ولايت و دوستى نيست! دوست و ولىّ من خدا و مؤمنان صالحند.»
اين حديث باصطلاح صحيح! نه تنها امير مؤمنان و عقيل بلكه جعفر طيار و حسنين - عليهم السلام - را از صف مؤمنان خارج و رابطه آنان را با رسول خدا - ص - قطع نموده است؛ زيرا همۀ آنان فرزندان ابوطالبند و سازنده اين حديث براى تثبيت دروغش دروغ ديگرى را بر آن پيوند زده است، كه پيامبر خدا اين پيام را جهاراً و علناً ابلاغ نمود.
آرى اين حديث ساختگى در صحيحين به عنوان يك سند محكم و حديث صحيح و در مسند احمد 3به عنوان يكى از مسانيد نقل گرديده است. بايد توجه داشت كه در نسخههاى مطبوع، بجاى «ان آل ابى طالب» ، «ان آل فلان» ضبط شده است، ولى ابن ابى الحديد كه در قرن ششم مىزيسته و هنوز از صنعت چاپ و تصحيح (تحريف) خبرى نبود، مىگويد 4: در صحيحين آمده است «ان آل ابى طالب