354 - موضعگيريهاى اصحاب اديان در مدينه.
5 - تغيير قبله.
6 - فراخوانى سران و اميران بلاد مجاور به اسلام.
7 - ابلاغ سورۀ برائت در مراسم حج.
8 - پذيرش آيين اسلام از طرف قبايل و طوايف.
* * *
فشارها و ناملايمتىهاى طاقتفرسا و روزافزون مشركان بر شخص پيامبر - ص - و پيروان آن حضرت اقتضا مىكرد تا رهبر اسلام در پى يافتن فضايى آزاد براى طرح دعوت خود و تحقق بخشيدن به آرمانهاى والاى آن باشد؛ فضايى كه به دور از سمپاشيهاى مخالفانش باشد و خود و يارانش بتوانند آزادانه به فرمانهاى خدا و پيامبر خويش عمل كنند و آرمانهاى قرآنى را كه به هدف ارتقاى انسانيت بر آنها نازل شده بود، جامۀ تحقق بپوشانند.
پيامبر - ص - پيش از هجرت به مدينه، گروهى از يارانش را به سوى حبشه روانه كرده بود و آنها علىرغم تلاشهاى قريش توانسته بودند دل نجاشى را به دين خود متمايل سازند و در پناه حمايت او در آن ديار و در ميان ترسا كيشان اقامت گزينند و به آداب مسلمانى عمل كنند.
و اينك پيامبر - ص - در انتظار فرمان وحى بود تا خود نيز دست به هجرت بزند. از ديگر سو مشركان نيز كه خود متوجه گسترش آيين اسلام در شبه جزيره و بالا گرفتن ستارۀ بخت اين آيين بودند، درصدد يافتن راهى برآمدند تا با از ميان بردن مرد شماره يك اين دين؛ يعنى پيامبر - ص - براى هميشه كار اسلام و پيروان آن را يكسره سازند.
سرانجام در روز پنج شنبه 27 صفر سال 622 ميلادى، سران و اشراف قريش در «دارالندوه» براى اتخاذ تصميمى واحد در اين خصوص، گرد آمدند. هر يك از حاضران تدبيرى انديشيده بود. برخى حبس و غُل و زنجير را براى آن حضرت پيشنهاد مىكردند و گروهى ديگر اصرار مىورزيدند كه به نحوى پيامبر - ص - را از ديار خود بيرون كنند و با اين كار اُلفت و يكپارچگى سابق خود را بازگردانند و ديگر اين كه پيامبر - ص - در پايگاه جديد خويش چه مىكند كارى نداشته باشند!