22آنگاه به آنان «كتاب» ؛ يعنى اسرار و رموز قوانين با احساس مسؤوليت و «حكمت» ؛ عقايد و آراى محكم بياموزد. و «يزكيهم» ؛ تزكيه به معناى تطهير و تنميه (هر دو) استعمال شده؛ يعنى نفوس را از رذائل كه موجب ركود و بىرشدى است پاك گرداند، تا رو به رشد و كمال روند، و در افراد و اجتماعات آنها صفات عزت و حكمت ظاهر شود، تا اين دو نام و صفت پروردگار، حكومت نمايد و حكومت اوهام و شهوات از ميان برود، (انك انت العزيز الحكيم.)
درخواستهاى مخلصانۀ ابراهيم خليل در حال ساختمان خانه كه هر قسمت آن با كلمۀ «ربّنا» شروع شده و از سوز دل و رحمت به خلق بود، مورد اجابت خداى رحمان واقع شد وآنها را از جهت خلوص ابراهيم و به مقتضاى حكمت و رحمت به خلق پذيرفت؛ نخست آن كه اين خانه را با احترام و شرافت مخصوص حفظ نمود و به آن صورت بقا بخشيد با آن كه عوامل انهدام و فنا كه براى عموم بناها و تأسيسات جهان است، براى اين خانه شديدتر و بيشتر فراهم بود، از داخل عصبيت اكثريت عرب و يهود با بقاى آن موافق نبود، افتخارداران و پاسداران اين خانه، فقط قبيلۀ عدنان كه اولاد اسماعيل و واردين جزيرهاند بودند، اين خانه وسيلۀ تمركز و افتخار و سيادت معنوى و حكومت ظاهرى آنها بر ديگران گرديد و عصبيت شديد عرب هم دربارۀ افتخارات و امتيازات امر پوشيده نيست. پس اگر نفوذ معنوى و قدرت روحى اين خانه نبود در همان اوائل تأسيس آن را نابود مىساختند.
يهود كه صاحبان نفوذ مادى در جزيره بودند، چون از اولاد اسحاقند و خود را وارث پيامبران بنىاسرائيل و مركزيت خود را در بيتالمقدس مىدانند نيز، با بقاى اين بناى ابراهيم و فرزندش اسماعيل موافق نبودند.
از خارج جزيره دولتهاى بزرگ روم و ايران با تمركز عرب كه فاصل ميان اين دو دولت بودند، موافق نبودند، و هر يك مىخواستند عرب را تحت سيطره و نفوذ خود درآورند. دول مسيحى مجاور كه تحتالحمايۀ روم بودند عرب را از جنبۀ سياسى و مذهبى به سوى خود مىكشاندند و مىخواستند آنها را تابع كنائس خود نمايند، چنانكه شام را مسخر نمودند واعراب آنجا را بدين مسيح درآوردند، پادشاه حبشه و يمن براى خراب نمودن كعبه، با فيلهاى جنگى لشكركشى نمود و با يك پيشآمد اعجازآميز سپاهش از ميان رفت و صداى شكست و نابودى