57كلمۀ «جدال» در دو مورد از قرآن كريم به كار رفته است.
اما قبل از آنكه به بحث و بررسى مفهومى كه در اين موارد در مدّ نظر مىباشد بپردازيم لازم است يادآور شويم كه اصطلاح جدل - علاوه بر آنكه در منطق عبارت از قياسى است كه از مشهورات و مسلمات فراهم مىآيد - در اصطلاح دانشمندان علوم قرآنى و تفسير به معناى استدلال و قياس برهانى نيز استعمال شده است.
به عنوان نمونه: جلال الدين سيوطى در كتاب خود (در نوع شصت و هشت) ، بابى تحت عنوان «فى جدل القرآن» گشوده است كه منظور او از «جدل» عبارت از مفهومى است وسيع كه شامل قياس جدلى و نيز قياس برهانى در اصطلاح منطقيين مىگردد.
وى يادآور مىشود كه نجم الدين طُوفّى (م 716) كتاب مستقلى در جدلِ قرآن كريم تصنيف كرده است، آنگاه مىنويسد:
«قال العلماء: قد اشتمل القرآن العظيم على جميع انواع البراهين والادلّه، و ما مِنْ برهانٍ و دلالةٍ و تقسيمٍ و تحذيرٍ - يُبنىٰ مِن كليات المعلومات العقلية و السمعية - الا و كتاب اللّٰه قد نطق به»7.
بديهى است در محتواى چنين اصطلاحى، مفاهيم ديگرِ جدل - كه عبارت از مغالطه و سفسطه است - در مد نظر نيست، بلكه عبارت از به كار گرفتنِ قياسى است كه خصم را به حق و حقيقت و صلاحِ حال و مآلِ او رهنمون است.
بنابراين نمىتوان گفت: هرگونه جَدَل و مجادلهاى به مفهوم خصومت و سرسختى بيجا و نكوهيده مىباشد. و حتى در قرآن كريم - كه مشتقاتى از اين واژه در موارد مختلفى از آن، مورد استفاده قرار گرفته - همه جا به معناى خصومت و ستيز بيجا و مذموم نيست.
اصولاً جَدَل و مجادله در قرآن كريم به مفهوم استدلال به كار رفته كه در پارهاى از موارد به معناى استدلال غلط و بىاساس و آميخته به خصومت، و در پارهاى از موارد ديگر به معناىِ استدلال صحيح و منطقى و داراى اساس عقلائى و توأم با انس و محبت استعمال شده است.
بطور كلى، آن جَدَل و مجادلهاى كه در قرآن كريم از آن نهى و يا نكوهش شده، عبارت از لجاج و ستيز و استدلال سفسطى و دستخوش مغالطه در جهت اثبات امرى