58بود و شدّت آن در بالاى وادى بود، سپيده دم روز ترويه قبل از نماز صبح، ناگهان سيل جارى شد و مردم و متاعشان را ببرد و به مسجد داخل شد و كعبه را فرا گرفت. سيل، ناگهانى آمد و خانهها و خيابانهاى اطراف دره را، ويران ساخت و مردم بسيارى را كشت و ديگران به كوهها پناه بردند.
عبداللّٰه بن ابى عماره، دربارۀ اين واقعه چنين سروده است:
لم ترعينى مثل يوم الاثنين
«هرگز، چشمان من همانند روز دوشنبه، اينقدر انسانهاى محزون و گريان را مشاهد نكرده است، آن هنگام كه زنها، در پى پيدا كردن پناهگاهى روى به دو كوه آوردند و از آن بالا مىرفتند».
به عبدالملك بن مروان، واقعه را نوشتند.
بيمناك گرديد و پول زيادى فرستاد و فرمانرواى خود در مكّه (عبداللّٰه بن سفيان مخزومى، و برخى حارث بن خالد مخزومى را فرمانرواى مكه گفتهاند) را مأمور ساخت كه سدّها و سيلبُرهايى، براى خانههاى اطراف درّه، از آن مال به وجود آورد. و او نيز آببندهايى بر دهانههاى راههاى آب به وجود آورد تا بدين گونه خانههاى مردم را، از خطر سيل حفظ كند و يك مهندس نصرانى را براى ساختن آببندهايى در اطراف مسجدالحرام، و در دو جانب وادى براى حفظ خانههاى مردم، برگماشت.
آببند «خراميه» بر دهانۀ خط خراميه و آببندى كه به نام آببند «بنى جمح» خوانده مىشد از جملۀ آنها است، اگر چه آببند بنى جمح از آنِ آنان نبود و براى بنى قراد بود امّا به اين نام، شهرت يافت.
باز گويد: عبدالملك به كارگزار خويش دستور داد كه صخرههاى بزرگ را بكار گيرد و او نيز با ارّابهاى سنگها و صخرهها را درآورد و پيرامون خانههاى مردم را حفر كرد و سيل برهاى محكمى را با آن سنگها بنا كرد.
گويند: آن ارّابه به وسيلۀ شتران و گاوانى كشيده مىشد. اين كار خرج بسيارى برداشت و چه بسا براى حفظ خانهاى كوچك، چندين برابر قيمت آن، خرج مىشد. از آن سيلبرها كه از سراى ابان بن عثمان، تا خانۀ ابنالجوار، كشيد شده بود، هنوز آثارى باقى است. تمام اين سيلبرها، از همان مال فرستاده شده از جانب عبدالملك، ساخته شد.
از سيلبر بنى جمح كه از جانب چپ مكّه تا پايين آن كشيده شده است، نيز آثارى باقى است. امّا سيلبر داراويس كه در پايين مكّه