57حجرالأسود رسيدند. بر سر اينكه چه كسى حجرالأسود را در مكانش قرار دهد، اختلاف و مشاجره در گرفت و نزديك بود فتنهاى بر پا شود كه در اين هنگام پذيرفتند نخستين كسى را كه از درِ مسجد در آيد داور و حاكم قرار دهند، در همين موقع رسولخدا(ص) داخل شد و فرمود تا جامهاى گستردند و سنگ را در ميان آن نهاد و قبيلههاى مختلف، اطراف آن جامه را گرفته، بلند كردند و رسولخدا(ص) سنگ را برگرفته، به جاى خود نهاد، بدينسان، آن افتخار را، خداوند مخصوص وى گرداند» 1.
اين خلاصۀ حادثهاى بود كه 2075 سال پس از ساخته شدن كعبه توسط ابراهيم خليل(ع) رخ داد 2.
2 - سيل امّ نهشل؛ در زمان خلافت عمر بن خطاب، از جانب شمال مكّه سيلى داخل مسجدالحرام شد، اين سيل امّنهشل دختر عبيد بن سعيد بن عاص بن اميّه را با خود برد و در پايين مكّه، جسد او يافت شد. اين سيل را به نام او، «امّنهشل» ناميدهاند.
اين سيل، مقام ابراهيم را از بنيان كند و با خود برد و در پايين مكّه يافت شد و اثر جاى آن نيز از بين برفت. پس آن را در كنار كعبه قرار دادند و در اينباره به عمر بن خطاب نوشتند. پس او نيز با پريشانى آمد تا اينكه مقام را در مكان خود قرار داد.
در همان سال، آب بندى بنا شد كه «آببند عمر»، خوانده مىشود و آن آببند، بندى است كه از سراى «جحش بن رباب» كه به آن «دارابان بن عثمان» نيز گويند، تا سراى «ببه» كشيده شده است.
0 اين آببند با صخره و سنگهاى بزرگ و ساروج بنا شد و رخنههاى آن گرفته شد، از هنگام ساخته شدن اين آببند، هيچ سيلى از ارتفاع آن تجاوز نكرد، با آنكه سيلهاى بزرگى بعد از آن آمدند 3.
3 - سيل حجاف: اين سيل همه چيز را ربود و با خود برد و از اين رو «حجاف» (رباينده و ضرر رساننده) نام گرفت، اين سيل، حاجيان بسيار و شتران باربر و مردان و زنان فراوانى را با خود برد و كسى توانايى نجات آنان را نداشت. آب، عدۀ زيادى را غرق كرد و آنچنان بالا آمد تا تمام كعبه را فرا گرفت. اين واقعه در روز ترويه (هشتم ذىالحجه) سال 80 هجرى، در زمان خلافت عبدالملك بن مروان، اتفاق افتاد. و حاجيان صبح كردند و با احساس امنيّت، به وادى مكّه فرود آمدند. باران بسيار كم و ملايمى بر آنان باريد، امّا بارندگى تند در شمال وادى، جريان داشت.
ابوالوليد گويد: نياى من، از سفيان بن عينيه، از عمرو بن دينار، نقل كرد: بارانى كه در سال حجاف، بر مكّه باريد بسيار اندك