27آن بزرگواران گاهى در رؤيا با آدم حرف مىزنند، گاهى در بيدارى. اگر كسى در خود احساس تغيير حالت كرد بداند كه ائمۀ بقيع - سلاماللّٰه عليهم - با او حرف زدهاند، و اگر كسى در خود حالى نديد، نا اميد نباشد. يك راه است و ديگر هيچ، و آن اشك (و سلاحه البكاء).
يك ميليون نفر آمدند و زيارت كردند و رفتند، آيا ما هم بايد اين چنين باشيم، ما با همۀ مردم روى زمين فرق داريم. تنها كشورى كه ولايت على و اولاد على«ع» در آن است، كشور ماست. تنها كشورى كه به عشق شهادت آزاديش را تضمين كرده است، كشور ماست. ما آمديم بدون شنيدن حرف اينها برگرديم؟ بدا به حال ما كه چيزى نشنويم و برگرديم! حرف آنها از دل برمىخيزد، آنكه حرف را با دل گرفت با دلها سخن مىگويد «نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ عَلىٰ قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ » 1 او هم با دلها سخن مىگويد. اگر تغييرى در خود ديديد بفهميد حضرت با ما سخن گفت، اگر تغييرى در حالمان ديديم بايد بفهميم كه بقيع با ما سخن گفته و اگر تغييرى پيدا نشد بناليد تا تغيير پيدا بشود.
گريه، سلاح مبارزه با شيطان:
آنكه نگذاشت ما حرف ائمه را بشنويم كيست؟ يا شيطان درون است يا شيطان بيرون آنچه نگذاشت ما اين نور را احساس كنيم كيست؟ يا نفس امّاره است يا ابليس، خوب اگر خواستيم بر اين دشمن پيروز بشويم چه كنيم؟ اينجا كه جاى توپ و تانك
نيست، اين دشمن بيرون را با سلاح گرم مىشود از پا در آورد، اما نفس امّاره را با كدام اسلحه از پا در بياوريم؟. (و سلاحهالبكاء) ناله و جزع و شيون انسان را فاتح مىكند، زيرا اگر كسى ننالد كه پيروز نمىشود، و اگر پيروز نشد بطور عادى مىآيد، بطور عادى برمىگردد؛ حدّاكثر آن است كه آن را به جهنم نبرند. آن كفارى كه