50
استدلال به روايات منسوخ شستن پاها
دوّمين احتمال كه مى تواند سبب اختلاف اماميه و اهل سنّت در مسح پا باشد، سنّت پيامبر(ص) است كه در حيات شريفشان به شستن پاها امركردند.
گفتنى است كه اين احتمال هم منتفى است؛ چرا كه اين سنّت و عمل پيامبر قبل از نزول آيۀ وضو 1بوده كه در آخرين سورۀ نازل شده به آن حضرت آمده است؛ به عبارت ساده تر، گفته مىشود اين سنّت رسول الله با آيۀ قرآن نسخ شده و حكم منسوخ نيز لازم الترك است.
همچنين نمىشود گفت احتمال دارد كه آيۀ وضو منسوخ و ناسخى داشته است؛ چرا كه آيۀ ياد شده در آخرين سورۀ نازل شده آمده است؛ سوره اى كه احكام و شرايع، اعمّ از حلال و حرام و واجب و... در آن سوره بيان شده است.
شاهد نسخ اين سنّت نبوى روايت ابن جرير از انس است كه مى گويد: «قرآن به مسح پاها به هنگام وضو حكم كرد در حالى كه سنّت شستن بود.» 2
همچنين است روايت ابن عباس: «مردم در وضو پاى خود را مى شويند، در حالى كه در قرآن چيزى را جز مسح پاها نمى يابم.» 3
با توجه به آنچه گذشت، واضح گرديد كه اگرچه شستن پاها سنّت و عمل پيامبر بوده، امّا بعد از نزول آيه - كه ظهور آن در لزوم مسح است - عمل به سنّت جايگاهى ندارد.
ترويج شستن پاها
سوّمين احتمال در ريشۀ اختلاف فريقين، مى تواند ترويج حاكمان دينى برشستن پاها هنگام وضو باشد و از آنجا كه مردم آن زمان، بيشتر پا برهنه بودند، اين فرهنگ را مى پذيرفتند.
مطلبى كه در ذيل بيان مىكنيم، مى تواند مؤيد اين مدّعا باشد:
«ابن جرير از حُميد روايت مىكند كه: موسى بن انس گفت: اى ابا حمزه، حجّاج در اهواز خطبه اى ايراد كرد و طى آن از وضو ياد نمود و آن گاه آيۀ وضو را تلاوت كرده، گفت:
هيچ جاى انسان كثيف تر از پاهاى او نيست. پس زير و رو و پاشنۀ آن ها را بشويد!
انس گفت: خدا راست فرمود و حجّاج دروغ گفت: خداوند فرموده است: سرها و پاها را مسح كنيد. موسى بن انس گفت: چنين بود كه هرگاه انس مىخواست پاهايش را مسح كند آنها را تر مىكرد.» 4