56
خفتگان در بقيع (18) مادر شهيدان واقعه طف
على اكبر نوايى
حوادث حماسه ساز و پندآموز تاريخى را بازگفتن و درست تحليل كردن، كارى سهل و ساده نيست و داراى مشكل و بلكه مشكلاتى پيچيده است! مشكلى به تفاوت «ديدن» و «شنيدن» ! بازگويى شنيدهها و خواندههاى متون تاريخى بايد به گونه اى باشد كه بتوان بخشهاى حماسى و شورآفرين و حزين و غم انگيز را حس كرد و لمس نمود. اينجا است كه بايد حسى روحانى، عنايتى ربّانى و نظرهاى حسينى، شامل قلم گردد؛ قلمى كه عجز انتقال دارد.
اكنون سخن از مادرى است كه از شيرۀ قدسى جانش و از همۀ اميد و عشق و وفايش، به تربيت فرزندانى دلير و شور آفرين مبادرت كرد و با عشق به ولايتى كه در جانش نهفته داشت، سر بر آستان اهلبيتى پاك و مطهر از خاندان رسالت ساييد و آنان را آمادۀ عشقبازى در ركاب سالار شهيدان، دردانۀ هستى و سبط گرانمايۀ پيامبر، حسين بن على (عليهماالسلام) ساخت كه در هنگامۀ حادثه، بىدرنگ و بىمحابا و تامّل، پاى به راه نهادند و تا صحنۀ طف پيش تاختند و سرخ روى و سفيد اقبال و نورانى منظر در عالم هستى، تجلّى كردند و همواره درس عشق را، درس وفا و صميميت و ايمان و شور و جذبه و فنا را از مادر به خوبى آموختند و شيرۀ وجودش را حلالى خويش ساختند.
فاطمۀ كلابيه، آنكه در محبت اهلبيت رسالت، ذوب شد و شاهد ذوب شدن خويش را