52با خواندن چاوشى از طرف مردم ودراويش بدرقه شد. در اولين منزل، جناب شيخ عبد اللطيف كه از طواف حرمين شريفين به طرف ماوراء النهر باز مىگشت با جناب شيخ ملاقاتى داشت و در همان مجلس ملاقات، طاقيۀ 1خود را از سر برداشت و بر سر جناب شيخ گذاشت. جناب شيخ گفت: ما دستارى براى طاقيۀ سر خود داريم، شيخ عبد اللطيف گفت: در عربستان هر كس از عجم آن طاقيه كه شما داريد را بر سر نهد رافضى دانسته و او را تشنيع مىكنند. جناب شيخ گفت: شنيدهاى كه مىگويند:
در عمل كوش و هر چه خواهى پوش
تاج بر سر نه و علم بر دوش
ما مىخواهيم اين طاقيۀ ماوراء النهرى در عربستان كسوت درويشان باشد؛ (صفحۀ246 نسخه) .
بعد از آن، قافله در راه شام به قريۀ زريك رسيد و مورد استقبال مردم قرار گرفت و سپس به شهر قحه كه آب و هواى آن ماوراء النهرى بود و در آنجا به زيارت مزار شيخ حسام الدين چلبى كه منشأ ظهور مثنوى مولوى بود رفته و در همانجا قدمگاه جناب شمس تبريزى نيز مورد زيارت واقع شد.
قافله سه روز در آنجا توقّف داشت و مجالسى برگزار مىشد و قاعده برگزارى آن مجالس اين بود كه ابتدا قرآن تلاوت مىشد و سپس اشعارى از مثنوى خوانده مىشد و در پى نواختن نى مراسم سماع انجام مىشد؛ (صفحۀ 252 از نسخه) .
ورود به شهر انطاكيه
پس از سه روز توقّف، قافله حركت كرد و به شهر انطاكيه 2رسيد كه شهرى بزرگ و دوست داشتنى و داراى آب و هوايى بس لطيف بود و به همين خاطر جناب شيخ حدود يك هفته در آنجا توقّف داشت.
قافله بعد از انطاكيه متوجه شهر خاف شد و در آنجا نيز يك منزل مانده به شهر مورد استقبال دراويش و اكابر قرار گرفت و سپس راهى شهر حلب شده و