81كه خودش مىگويد در شهر خلم بوده كه دو مرحلهاى شهر بلخ است. در اين رساله، سال حجگزارى يا سال تأليف نيامده، اما اشاره به شهرى دارد كه ابراهيم پاشا دستور ساختن آن را داده و پانزده سالى است كه مشغول ساخت آن در مصر هستند. ابراهيم پاشا در سال 1848] 1264] درگذشت. البته روشن نيست اين پانزده سال زمانى بود كه وى درگذشته يا هنوز زنده بوده است. به هر حال رساله بايد پيش از سال 1277 نوشته شده باشد.
از اين كتاب نسخههاى چندى در دست است. منزوى در فهرستواره در بارۀ آن نوشته است:
تبيين احوال المكة المعظمه و المدينة المنوره و المسجد الاقصى. از عبدالرحمان سمرقندى. نسخههاى آن در اين فهرستها معرفى شده است: مشترك 10/ 45 نامش؛ نسخهها 6/ 3967 «الرسالة المباركة. . .» 1 نسخه؛ تاجيكستان، دوشنبه 1/ 230؛ فرهنگستان، الفبايى 1/ 276 «الرسالة المباركه. . .» . [فهرستواره، 1/181]. نسخۀ ما، نسخۀ تاجيكستان در يازده فريم است كه شماره آن را هم در متن در كروشه گذاشتهايم و عجالتاً از نسخههاى ديگر بىخبريم.
فارسى نويسى كتاب نسبتاً روان است، اما آثارِ فارسى ويژۀ بخارايى و هندى در آن ديده مىشود. به رغم تسلط نويسنده بر قرآن، با آوردن الف و لام سر مكه و عثمان و برخى اسامى ديگر كه در متن درست شده، نشان مىدهد كه چندان از عربيت آگاهى ندارد. به علاوه، برخى كلمات فارسى خاص هم دارد كه نمونۀ آن «گذاريدن» و «فوتيدن» و مانند اينها است كه در آن نواحى رايج بوده است. بهكار بردن كلمۀ «حوالى» به شكل «حويلى» يا «محوطه» به صورت «محاوطه» هم از موارد غير عادى در ادبيات نگارشى اين متن است.
گزارش محتوا و نكات تازه
آنچه كه در زبان فارسى و تركى در بارۀ حج نوشته شده، جدا از متون مربوط به فقه حج، يا تاريخ مكه و مدينه، داراى عناوينى چون «سفرنامه» «منازل نامه» است. برخى بيشتر گزارش شهرها و مردمان و راه است و برخى تكيه بر مسافتها و منزلها و امكانات آنها دارد. بيشتر آنها براى راهنمايى حجاج بعدى است، اما بسيارى هم منبعى براى افزودن بر آگاهى مردمان آينده از زمان خودشان است. شمارى از اين آثار در ماوراءالنهر و هند نوشته شده كه به مناسبت تسلط زبان فارسى در آن نواحى، به اين زبان نوشته شده است. اينها را هم بايد جزو ميراث فارسى با ارزش ما در بارۀ تاريخ حرمين شريفين از يك سو و ميراث سفرنامهاى جهان اسلام نوشت. صد البته كه نويسندگان، هر كدام بر حسب شأن علمى و سطح دانش و علائق فكرى و مذهبى خود، مطالبى مىنويسند. بسيارى