11شبهۀ مصداقيه دليل جاى برائت است.
ثانياً، مقصود از تغيير خلقت خداوند، تغيير دادن رنگ چهره، يا خالكوبى، يا خصى نمودن حيوانات يا انسانها نيست، گرچه هر كدام از اينها را برخى از مفسران قائل شدهاند، بلكه معناى صحيح آن است كه از حضرت امام باقر و حضرت امام صادق (ع) نقل شده است كه مراد از خلقت خداوند، دين خداوند است و مراد حرام كردن حلال الهى يا حلال شمردن حرام الهى است كه عملى شيطانى بوده و قطعاً حرام مىباشد. 1و آيه شريفۀ (لاَ تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ) 2نيز به روشنى دلالت دارد كه مقصود از خلق خداوند، دين الهى و امر و نهى خداى متعال است. بنابراين، آيۀ شريفۀ (وَ لآَمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ) دلالتى بر حرمت تغيير دادن عادت ماهانه ندارد. البته شايد بتوان ادعا كرد تغيير جنسيت مىتواند نمونهاى از تغيير خلقت خداوند بوده و عمل شيطانى محسوب گردد.
اگر ثابت شود كه مقصود از اين آيۀ شريفه «اخصاء» است، در اين صورت مىتوان از آن، براى قرص خوردن براى جلوگيرى از حمل يا از عادت ماهانه استيناس نمود، ولى روشن شد كه مقصود از آيه، اخصاء نيست.
و ثالثاً، اگر مقصود از تغيير خلقت، امورى از قبيل اخصا، وشم يا خالكوبى، بريدن گوش و نابينا كردن حيوانات باشد، دليلى بر حرمت اين امور به صورت مطلق نداريم، مگر آنكه مصداق اذيت كردن حيوانات باشند كه در اين صورت حرام خواهند بود. چگونه مىتوان ادعا كرد كه خالكوبى حرام است حتى اگر موجب اذيت حيوان نباشد؟ ! در اين صورت چون اين امور را نمىتوان ادعا كرد به صورت مطلق حراماند، پس خوردن قرص براى جلوگيرى از عادت ماهانه، حتى اگرچه تغيير خلقت خداوند باشد، دليل بر حرمت نخواهد داشت؛ زيرا مصاديق ذكر شده بر تغيير خلقت، حرمت مطلق ندارند.
بنابراين، معلوم شد كه اصل اولى در مسأله جواز و حلّيت خوردن اين قرصها است.
دو نكته:
1. اهل سنت كه مسألۀ «بداء» را قبول ندارند و قائل به جبر هستند، بايد خوردن اين قرصها را حرام بدانند؛ زيرا تغيير دادن تقدير الهى غير ممكن است تكويناً و تشريعاً.