67بدين صورت، خداوند آنان را تهديد به طلاق نمود؛ تهديدى كه براى هر زنى بدترين تهديد و خبر و ناخوشترين ماجراى زندگى است.»
سيوطى در درّ المنثور از ابن عباس نقل نموده است كه: «عمر بن خطاب به ابن عباس گفت: بعد از اين ماجرا پيامبر از همسرانش كنارهگيرى كرد و ماريه را به مشربۀ امّ ابراهيم فرستاد و خود نيز براى مدتى در آنجا اقامت گزيد.» 1
تجمّلگرايى حفصه
همسران پيامبر - به ويژه حفصه - از آن حضرت چيزهايى را مطالبه مىكردند و گرايش به تجمل و زينتهاى دنيايى داشتند، تا جايى كه گاهى اين مطالبات به بگو مگو منتهى مى شد؛ به حدّى كه روزى ميان پيامبر و حفصه، مشاجره و نزاعى طولانى روى داد. پيامبر (ص) خطاب به حفصه فرمودند: اگر مايلى، چيزى را ميان خود حَكَم قرار دهيم. حفصه گفت: آرى بايد چنين شود. پيامبر فردى را به سراغ عمر فرستادند، چون وارد شد، به حفصه فرمودند: حرف بزن و ادعاى خود را بگو، حفصه اظهار داشت: شما سخن بگوييد و راست بگوييد. عمر با شنيدن اين جمله، سيلى محكمى به صورت دخترش نواخت، همينكه سيلى دوم را زد، پيامبر فرمود: عمر! دست نگهدار، سپس عمر به دخترش گفت: پپامبرخدا جز كلمۀ راست نمىگويد. اگر در محضر پيامبر نبود، تو را آن قدر مىزدم كه بميرى. با همۀ اينها حفصه و همراهانش دست از گفته و تقاضاى خود برنداشتند و پيامبر (ص) يك ماه تمام در يك اتاق كوچك، تنها و دور از دسترس زنان به سر برد، تا اينكه آيات زير نازل گرديد: 2
*(يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لأَزْواجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَياةَ الدُّنْيا وَ زينَتَها فَتَعالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَ أُسَرِّحْكُنَّ سَراحاً جَميلاً * وَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الدَّارَ الآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِناتِ مِنْكُنَّ أَجْراً عَظيما) (احزاب: 28 و 29)
«اى پيامبر، به همسرانت بگو: اگر دنيا و زرق و برق آن را مىخواهيد، بياييد با هديهاى شما را بهرهمند ساخته و به نيكويى رهايتان سازم ولى اگر شما خدا و پيامبرش و سراى آخرت را مىخواهيد، خداوند براى نيكوكاران شما پاداشى عظيم را قرار داده و آماده فرموده است.»
در اين آيات هم، حفصه و همسران ديگر پيامبر كه چنين مطالباتى از حضرت داشتند، تهديد به جدايى شدهاند.