54و همپايۀ مريم، دختر عمران است! به خدا سوگند، پيامبر از سرما و گرما بر زهرا نگران بود! پيوسته دست راستش را بالين وى و دست چپش را بالا پوش قرار داده بود. ابوبكر! دست نگهدار؛ زيرا پيامبر كارهاى شما را مىبيند و روزى را كه بر خدا وارد مىشوى به خاطر بياور. واى بر شما، به زودى نتيجۀ رفتارتان را خواهيد ديد. ابوبكر جهت اين اعتراض حقوق امّ سلمه را به مدت يكسال از بيت المال قطع كرد.» 1
اعتراض به عايشه
در كتب و مطاوى تاريخى آمده است: هنگام ارادۀ عايشه بر خروج علىبنابىطالب (ع) او را منع كرد و ماجراى پيش بينى پيامبر (ص) بر پارس كردن سگهاى حوأب در منطقۀ عراق عليه يكى از همسرانش را به او گوشزد نمود كه نقل اين حادثه را به موقع و جاى خود وا مىنهيم و از ذكرش خوددارى مىكنيم.
البته پس از اين منع و عدم تأثير در عايشه (امالمؤمنين) مجدداً به وى نامه نگاشته و فضيلت على (ع) و منع زنان از جنگ و عدم شركت در اين حادثۀ انحرافى را به او گوشزد نموده است.
نامۀ امّ سلمه به على (ع)
پس از آنكه عايشه و طلحه و زبير با جمعيتى كثير به طرف بصره حركت كردند، امسلمه موضوع را به وسيله نامهاى به على (ع) اطلاع داد و چنين نگاشت:
«همانا طلحه و زبير و پيروان آنان كه پيروان گمراهىاند. تصميم دارند كه عايشه را با خود همدست نموده، بر ضدّ تو قيام كنند و به طرف بصره حركت كردهاند و عامربنكريز هم با آنها است و بهانهشان اين است كه عثمان مظلوم كشته شده و خود را خونخواه وى مىدانند! خداوند با قدرت و نيروى خود، آنها را كفايت خواهد كرد. اگر خدا ما را (زنان را) از خروج و حضور در ميدان جنگ باز نداشته بود و امر به نشستن در خانه نفرموده بود، من هم به يارى و كمك شما قيام كرده و با شما هم دست مىشدم، اما فرزندم عمربن ابوسلمه كه او را با جانم يگانه مىدانم