51عبدالله بيتابى مىكرد عبدالله كه هنوز رمقى به تن داشت براى آرام كردن امّ سلمه روايتى را از پيامبر خدا (ص) نقل كرد. متن روايت چنين است:
«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ - صَلََّى اللَّهُ عَلَيْهِ ]وَ آلِهِ [ وَ سَلَّمَ - إِذَا أَصَابَتْ أَحَدَكُمْ مُصِيبَةٌ فَلْيَقُلْ
(إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ)
اللَّهُمَّ عِنْدَكَ أَحْتَسِبُ مُصِيبَتِي فَأْجُرْنِي فِيهَا وَ أَبْدِلْنِي بِهَا خَيْرًا مِنْهَا» . 1
«هرگاه مصيبتى بر هر يك از شما رسيد، اين جمله را بگويد: (إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ) ، سپس بگويد: بار خدايا! اين مصيبت را در راه تو به حساب آوردم. پس به من پاداشى نيكو ده و بهتر از او را بر من عنايت كن!»
امّ سلمه گويد: اين جمله را گفتم و دعا كردم، اما فكر مىكردم بهتر از ابوسلمه كجا نصيبم خواهد شد تا اينكه ابوبكر و عمر از من خواستگارى كردند اما نپذيرفتم و پس از آنها پيامبرخدا (ص) عمر را به خواستگارى براى خود فرستادند. در پاسخ ايشان گفتم: به پيامبر خدا بگوييد:
اولاً: داراى بچه هستم، اگر همسر اختيار كنم، بچههايم بىسرپرست خواهند شد.
ثانياً: از بستگانم كسى حاضر نيست مشكلاتم را برطرف كند.
ثالثاً: زنى غيور و بىاندازه حسودم، مىترسم كه نتوانم از عهدۀ وظايفم بر آيم.
پيامبر (ص) فرمود: اما فرزندانت را خود سرپرستى خواهى كرد و فاميل و بستگانت حاضر باشند يا غايب، با پيشنهاد من مخالفت نخواهند كرد. در موضوع حسادت تو، دعا مىكنم تا خداوند از دلت ريشهكن سازد. وقتى جواب رسول خدا به امسلمه رسيد، به پسر بزرگش عمر، كه هنوز به حد بلوغ نرسيده بود گفت: برخيز و مرا به ازدواج پيامبر (ص) در آور و چنين شد و ازدواج در سال چهارم هجرت، در ماه شوال واقع گرديد. 2
روايتگر آيۀ تطهير
امسلمه، روايتگرى با فضيلت بوده كه از او روايات فراوانى در زمينههاى گوناگون نقل گرديده است. براى نمونه، اشاره مىكنيم كه وى اولين روايتگر آيۀ تطهير است.
در منابع تاريخى و روايى نقل شده است روزى كه آيۀ تطهير بر پيامبر خدا (ص) نازل شد، آن حضرت در خانۀ امّ سلمه بودند كه جبرئيل آمد و آيۀ تطهير را آورد. به دليل اهميتى كه دارد، مختصرى دربارهاش توضيح دهيم: