96نينوا جلوۀ عشق است، دوصد حيف اگر
كربلا رفته و بىشور و نوا برگرديم
زائر كوى حسينيم، خدايا مپسند
كه تهىدست از اين خوان صفا برگرديم
بس كه خوش مىگذرد عمر كنار حرمش
كربلا مثل بهشت، چرا برگرديم؟
تربت كربوبلا بوى شهادت دارد
سوى سجّاده و تسبيح و دعا برگرديم
روى دل را به سوى خون خدا گردانيم
با خدا بوده و از غير خدا برگرديم
بوسه بر تربت خونين شهيدان بزنيم
از شفاخانۀ دل، كامروا برگرديم
با دل سوخته، اميد شفاعت داريم
به هواى كرمش روز جزا برگرديم
شوق بينالحرمين در دل و داريم اميد
به اجابت برسد دست دعا، برگرديم
شود آيا ز عنايات خدا، بار دگر
بهر ديدار مزار شهدا برگرديم؟
گرچه ايام سفر يافته پايان، ليكن
دل ما مانده در اينجا، به كجا برگرديم؟
شور عاشورا و شعر نينوا
(شجاعالدين ابراهيمى)
كربلا آيينۀ تقويم ماست
خون هميشه مايل تعليم ماست
شور «عاشورا» ست شعر نينوا
كلّ يومٍ، كلّ ارضٍ كربلا
«نينوا» يعنى غم و دامان و دوست
«كربلا» يعنى هميشه گريه هست
بحث از نخل است، حرف بيد نيست
غير هفتاد و دو تن، خورشيد نيست
اشك بايد ريخت، يا فرياد كرد
گريه بايد كرد و گل را ياد كرد
غم نيابد راه در روى حبيب
تا ابوالفضل است، سالار و نقيب
يادآور، حيدر كرّار را
صولت اين شير پرچمدار را
نقطۀ توحيد را پرگار اوست
در سپاه حق، سپهسالار اوست
او شهيد غزوۀ احساس شد
حمزهاى بهر حسين، عباس شد
عشق را با خون، معالج كيست؟ اوست
بهترين «باب الحوائج» كيست؟ اوست
پا به ميدان مىنهد با نام ربّ