44
مراسم عزادارى و عزت نفس
عزت نفس، هم از ديدگاه دينى يك مفهوم محورى و مهم است و هم از ديدگاه روانشناسى. در گرايشهايى مانند رشد بالينى شخصيت، به عزت نفس توجه فراوان شده است.
مراسم عزادارى از ديدگاه دينى ارتباط محكمى با عزت نفس دارد و به عبارت ديگر، زمينههاى عزت نفس را در افراد پديد مىآورد؛ چرا كه هر كس مىتواند عزت نفسش را به ميزان ارزشى كه براى خود قائل است، ارتقا دهد.
در متون دينى، از اين موضوع با عناوينى چون عزت نفس، كرامت نفس، مردانگى و آزادگى ياد شده است. از ديدگاه دين، مؤمن عزت و احترام خاصى دارد؛4 يعنى افزون بر عزت نفس بايد مؤمنان ديگر را نيز عزيز بداريم. در روايات آمده است كه حرمت نفس مؤمن، از حرمت مقدساتى چون كعبه نيز بيشتر است و تحقير وى هرگز بخشودنى نيست.5 شهيد اول در كتاب «قواعد» مىنويسد:
بزرگداشت مؤمن مطابق عادات و رسوم روز اشكالى ندارد؛ هر چند از نحوه رفتار گذشتگان چيزى نقل نشده باشد و دليل آن، عموميت آيات و روايات است. خداوند متعال مىفرمايد: آرى، هركس شعائر خدا را بزرگ شمارد، اين از پاكى دلهاست.
طبيعى و آشكار است كه در مراسم عزادارى، اولاً محتواى آن دينى تبليغ و ترويج مىشود كه معزّىلَه پيرو آن بوده است؛ ثانياً به جايگاه عزت نفس و كرامت انسانى در دين پرداخته مىشود؛ ثالثاً با توجه به ضرورت همانندسازى، انسان با الگوپذيرى، بر رشد و عزت نفس خود مىافزايد و آن را امرى خيالى و دستنيافتنى نمىبيند.
ماهيت گريه
گريه ظاهر و باطنى دارد. ظاهر آن، امرى فيزيولوژيك است. بايد تأثيرات روانى از طريق محركهاى بيرونى يا درونى مانند تفكر شكل بگيرد و سپس اين تغييرات وارد چرخه فيزيولوژيك مغز واعصاب شود. سپس بخش خاصى از مغز فعال شده و به غدد اشكى چشم فرمان مىدهد تا در نهايت قطرات اشك جريان يابد كه ما اين فرايند را گريه مىناميم. خلاصه اينكه در شرايط بههنجار، گريه، سوپاپ تأثرات درونى انسان است و بنابر تنوع تأثرات درونى، گريه هم متنوع مىشود. از ديدگاه عرفا نيز زيباترين جلوه تذلّل، گريه است.6
امّا باطن گريه را به 4 نوع تقسيم مىكنيم كه فقط يك نوع آن معطوف به خود و نيازهاى سركوب شده خود است كه مىتواند با افسردگى همراه باشد؛ امّا سه نوع ديگر آن، اميدبخش و حركتآفرين است و رابطه عكس با افسردگى دارد. نوع اوّل، ناشى از مرگ واقعى است، امّا سه نوع ديگر مرگ واقعى نيستند؛ اگر چه در مراسم سوگوارى حاصل مىشوند.
انواع گريه
الف: گريه ناشى از علاقه طبيعى انسان به خود و متعلقات خود. اين نوع گريه، همان است كه هنگام غم و مصيبت و داغ ديگرى حاصل مىشود و اختيارى نيست و معمولاً اشك بىاراده جارى مىشود. اين گريه در اصطلاح نظريه عمومى، سيستم مربوط به اكولوژى حفظ و نگهدارى است و در اصطلاح روانشناسان، همان تخليه روانى - هيجانى است. اگرچه سه نوع ديگر گريه نيز در واقع تخليه هيجانى است، ولى به اكولوژى متعالى فرد مربوط است.
ب: ميل انسان به كمال، و ناتوانى از رسيدن به آن. انسان مىخواهد در اوج كمال باشد، امّا نيست؛ اين را درك مىكند و هيجانى مىشود. اين تأثر مربوط به خودش نيست؛ بلكه مىخواهد ستمى در بين نباشد، امّا هست و آن را مىبيند و متأثر مىشود. به خودش ظلم نشده، بلكه به ديگران ظلم شده. در نوع ديگرى از گريه، انسان با يادآورى رحمتهاى الهى و بركات و نعماتى كه در اختيار بشر قرار داده شده، هيجانى مىشود. اين هيجان از جنس غم و اندوه نيست؛ بلكه از جنس شوق و شادى است، امّا گاهى باعث جريان اشك مىشود.