23
6. جابر بن يزيد (جابر الجعفي)
كنيهاش ابوعبدالله، ابومحمّد و ابوزيد بوده و بيشتر به «ابوعبدالله» مشهور است. قبيله جابر يعنى «جُعفه» در عام الوفود (سال نهم هجرى) به اسلام گرويدند. جابر جعفى از اصحاب صادقين و از تابعان بود و هجده سال در خدمت امام باقر (ع) و از ملازمان حضرتش بود و «شهود ملكوت» يكى از بسيار كرامات و مقامات معنوى اوست.
جابر مىگويد: از حضرت امام باقر (ع) معناى آيه: و كذلك نُرى ابراهيم ملكوت السماوات والارض 48 را پرسيدم و سر به زير داشتم. امام باقر (ع) دست مبارك خود را بالا بردند و به من فرمودند: سرت را بالا بياور. من سَرِ خود را بالا آوردم و ديدم سقف شكافته شد و نور بسيار درخشندهاى ديدم؛ اما چشمانم مانند كسى كه به قرص خورشيد نگاه كند، سياهى رفت. حضرت فرمود: «ابراهيم (ع) ملكوت آسمانها و زمين را چنين ديد.» سپس فرمود: نگاهت را به زمين بينداز. چنين كردم؛ سپس فرمود: اكنون سرت را بلند كن! ديدم سقف به حال اول درآمده است. سپس حضرت برخاستند و دست مرا گرفتند و به اطاق ديگرى بردند و لباسى كه به تن داشتند، عوض كردند و لباس ديگرى پوشيدند و از من خواستند كه چشمانم را ببندم. چشمانم را بستم؛ فرمود: باز نكن. ساعتى گذشت، سپس فرمود: آيا مىدانى كجايى؟ عرض كردم: نه، فدايت شوم! اجازه مىفرماييد چشم باز كنم؟ فرمود: «تو در ظلمتى هستى كه ذوالقرنين در آن رفته بود؛ چشم خود را باز كن كه چيزى نخواهى ديد.» من چشم خود را باز كردم و خود را در ظلمتى يافتم كه حتى جلوى پاى خود را هم نمىديدم. حضرت كمى راه رفتند و بعد ايستادند و فرمودند: «آيا مىدانى كجايى؟ اكنون بر سر آن چشمهاى هستى كه حضرت خضر (ع) از آب آن نوشيد؛ يعنى چشمه حيات.» جابر مىگويد: از آن عالم هم خارج شديم و در عالم ديگرى وارد شديم. آنجا جهانى بود مانند جهان ما، داراى بناها و خانهها و اهالى مخصوص خودش. پس خارج شديم از آن عالم و به عالم ديگرى رفتيم و همينطور پنج عالم را گذرانديم و ديديم. حضرت فرمود: «اينها كه ديدى، ملكوت زمين است؛ اكنون چشمان خود را ببند» و دستم را گرفت؛ ناگهان دوباره خود را در همان اطاق منزل حضرت ديدم. حضرت لباسشان را عوض كردند و لباس مرا هم گرفتند و بعد به مجلس اول بازگشتيم. گفتم فدايت شوم! چه مدّت گذشته؟ حضرت فرمود: سه ساعت.49
ناگفته پيداست كه حضرت به اندازه سعۀ وجودى جابر، ملكوت را به او نشان دادند. جريان شهود ملكوت، نشانى از ظرفيت وجودى و رشد معنوى جابر است كه امام (ع) چنين پردهها از برابر چشمانش كنار زده و رازهايى را براى او آشكار مىكند. توصيههايى هم كه امام (ع) به جابر فرمودند نيز بر اساس استعداد و طبعيت و قابليت جابر بوده است.50
جابر جعفى از اصحاب اسرار امام باقر (ع) نيز بهشمار مىرفت و تعاليم خاص را از ايشان دريافت مىكرد و خود مىگويد كه امام باقر (ع) هفتادهزار حديث از اسرار و مكنونات غيبى براى من نقل فرمود كه يكى از آنها را براى احدى نگفتهام.51
جابر كه از پرورش يافتگان مكتب امام باقر (ع) بود، با هوشمندى خاص، موقعيتها را مىشناخت و موضعگيرى مىكرد و معارفى از اهلبيت (ع) را به مردم و اصحاب امامان (ع) تعليم مىداد و فعاليتهاى علمى، فرهنگى، سياسى و اجتماعى خاص و تأثيرگذارى داشت؛ يعنى مرد جبهه فرهنگى و سياسى نيز بود.
برخى از ويژگىهاى جابر بن يزيد جعفى از اين قرار است:
1. از ياران مُخْلِص و وفادار امام باقر (ع)
بود؛
2. صاحب استعداد ويژه براى دريافت اسرارى از معارف اسلامى؛
3. فعّال در عرصه فرهنگى، سياسى و اجتماعى؛
4. امين صادقين بود.
7. عمّار ياسر
عمّار بزرگمردى از تبار توحيد و شهادت است. او فرزند «ياسر» آن مجاهد راستين و اولين شهيد عصر رسالت و فرزند «سميه» اولين شهيدۀ زن پس از بعثت بود. پس عمار وارث جهاد و مقاومت در راه ايمان و استقامت در راه