110
جلوه اى از شوق و ارادات هندوها به امام حسين (ع)
در يكى از روزهاى پاييز سال 1383 يكى از همكاران معزز دانشگاهى پرسشى به ظاهر ساده را مطرح كرد: «آيا در زبان انگليسى شعرى درباره امام حسين عليه السلام يافت مىشود؟» همين پرسش ساده آغاز مسيرى بلند و مطافى پربركت براى طوافى علمى گرد ادبيات عاشورا به زبان انگليسى بود؛ طوافى كه پس از وقوف در ميقات، هرگز از احرام آن خارج نشده و همواره در مسعاى آن به هروله مشغولم.1
اندكى بعد كه طوفانى از پرسشها را در ذهن من ايجاد شده بود، به شعرى از شاعره هندو خانم «ساروجينى نايدو»2، 3 برخوردم كه در يكى دو كتاب چاپ شبهقاره درج شده بود4، 5. پس از خواندن و تدقيق در آنها به پرسشهايى رسيدم كه ظاهراً پاسخى براى آنها در ايران وجود نداشت. مىبايست عزم سفر مىكردم و گرد غربت را طوطياى چشم، تا در آن سوى دنيا به كشف حقيقت نايل آيم. براى اين منظور بايد به جايى سفر مىكردم كه ملتقاى فرهنگ شيعى و زبان و ادبيات انگليسى باشد؛ هندوستان. خوشبختانه در همان روزها، رايزن وقت فرهنگى جمهورى اسلامى ايران در هند6 براى مأموريتى در تهران به سر مىبرد. گفتوگويى تلفنى با ايشان داشتم و چند روز بعد تهران را به سوى دهلى نو ترك كردم. به محض ورود به هند، به خانه فرهنگ جمهورى اسلامى ايران در دهلى نو رفته و از فرداى آن روز كار را آغاز كردم.
به كشورى پا نهاده بودم كه به علاقمندى نسبت به سالار شهيدان مشهورند؛ در هندوستان؛ روز عاشورا تعطيل رسمى است و اين نكته نشان احترام و ارادت مردم هند به ساحت مقدس امام و تجليل از نهضت شكوهمند اوست.
در اين كشور بزرگ، طبقهاى از هندوها زندگى مىكنند كه آنها را «برهمن» مىنامند و عالمترين طبقه اجتماعى شمرده مىشوند. در ميان برهمنها گروهى خاص وجود دارند كه آنها را «برهمنهاى حسينى» مىنامند. برهمنهاى حسينى معتقدند كه جدّ اعلاى آنان چند فرزند خود را در كربلا قربانى راه امام حسين (ع) كرد. دستهاى ديگر بر اين باورند هنگامى كه خبر بىوفايى كوفيان به بزرگ برهمنها در هند رسيد، وى از باب انجام وظيفه، هفت تن از فرزندانش را به سوى كرانه فرات گسيل داشت تا هم از آن حضرت دفاع كنند و هم مراتب دعوت آن حضرت به هندوستان را به عرض برسانند؛ ليكن هنگامى كه آنان به سرزمين كربوبلا رسيدند، خبر شهادت آن حضرت را دريافت كردند. آنان پس از بازگشت به هند، به سوگوارى پرداخته و هنوز هم مراسم عاشورا را بسيار باشكوه برگزار مىكنند.
در دهلى محلهاى به نام كربلا وجود دارد كه بسيار ديدنى است. اين محله بسيار سرسبز و چشمنواز است و كربلا نام باغ بسيار بزرگى است كه در وسط آن مسجدى قرار دارد و درون آن شبيه ضريح مطهر امام حسين (ع) و شهداى كربلا را ساختهاند. جملهها و عبارتهايى هم اغلب به زبان اردو و گاه فارسى و عربى بر در و ديوار آنجا نوشتهاند. از همه عجيبتر اينكه نه تنها مسلمانان، بلكه هندوها هم براى نذر و نياز به آنجا مىآيند.
منطقه كربلا در دهلى داستانى عجيب دارد. وجه تسميه آن - كه نام كاملش «كربلا على گنج» است - از اين قرار است كه روزى پسر يكى از ثروتمندان و سرشناسان هندو به بيمارى سختى دچار شد و معالجات سودى نبخشيد و پسر در آستانه مرگ قرار گرفت. همانسال اين ثروتمند هندو با خود عهد مىكند كه اگر پسرش شفا يابد، به دين اسلام مشرف شود و ملك خود را وقف عزادارى حضرت امام حسين (ع) كند. بدين سان فرزندش شفا يافته و او نيز به عهد خود وفا مىكند.
از جمله آداب اجتماعى و رسوم هندوران اين است كه در برخى مناطق، به ويژه در ايالت «آندرا پِرادِش» كه در نيمه جنوبى مركز كشور واقع است و مركز آن شهر حيدرآباد (دَكَن) است، اگر پسرى در محرم و به ويژه در دهه عاشورا متولد شود، نامش را «حسين» مىگذارند و اين نام به هيچ روى تغيير يافتنى نيست. در همان ايالت، روستاهايى كه هيچ سكنه مسلمان ندارند، در دهه عاشورا خيمه عزادارى بر پا كرده و از مسلمانان ديگر روستاها دعوت مىكنند كه هر روز چند ساعت از مراسم عزادارى را در آنجا برگزار كنند! در برخى روستاهاى منطقه حيدرآباد كه فاقد سكنه مسلمان است، تعدادى امامباره (حسينيه) وجود دارد كه متوليان آنها غير مسلمان و غالباً هندو هستند.7
روزى با يكى از اساتيد هندى كه يك مسيحى كاتوليك بود صحبت مىكردم و ذكرى از تربت كيميا اثر كربلا رفت. وى گفت كه تربت كربلا را مىشناسد و در منزلش هم نگهدارى مىكند؛ ليكن هرگز آن را لمس نكرده است. همان شخص «بنياد پژوهش هنرى مارتين»8 در حيدرآباد را اداره مىكند كه از جمله بخشهاى ديدنى آن، نمايشگاه كوچكى از انواع مهرهاى كربلا مىباشد.