73به عزاى تو به اميد شفاى تو گريست
من چرا اشك نريزم به رثاى تو حسين
دل كه آتش شد و از شور عزاى تو گريست
تشنه لب بودم و آبم به نظر آينه بود
شرمگين بود به خجلت به عزاى تو گريست
عبد صالح
عباس، اى مقام تو فوق مقامها
نام مبارك تو روانبخش كامها
باب الحوائجى و اباالفضل كُنيتى
از احترام توست همه احترامها
در روز حشر، غبطه به حال تو مىبرند
مستشهدين و منتخبين و امامها
در مكتب وفا و ادب راه و رسم تو
فصل الخطاب مردمى است مرامها
سقّاى كربلا و علمدار شاه دين
فرزند شير حق و هُژَبر كنامها
با كام تشنه آب ننوشيدى از فرات
ياد لب حسين و دگر تشنه كامها
دستت جدا شد از تن و دست خدا شدى
حق در عوض سپرد به دستت زمامها
معصوم نيستى و ز معصوم كم نئى
معناى عصمتى و مسمّاى نامها