63به بغداد احضار كردند تا در موردى از وى بازجويى كنند و امام اين خبر را شنيد، چون به ايشان علاقۀ ويژه داشت، بسيار ناراحت شد و به وسيلۀ آقاى قرهى (يكى از اعضاى دفترش) به مقامات عراقى پيام داد و آنها را تهديد كرد بهطورى كه آنان را به عقب نشينى وا داشت و از تكرار اين كار مانع شد. 1
در سالهايى كه روابط ميان ايران و عراق تيره مىشد و در ميان دولتمردان دو كشور تنشى به وجود مىآمد، عراقىها به عنوان ميزبان امام از ايشان انتظار داشتند كه از آنها حمايت كند و بر ضدّ رژيم شاه موضع بگيرد و بيانيه صادر كند ولى امام هرگز زير بار اين گونه توقعات بىجا نمىرفت، يك تنه در مقابل خلافهاى هر دو رژيم مىايستاد. 2بنابراين، مقامات عراقى تا آخر هم نتوانستند سر سوزنى از وجود ايشان به نفع خود بهرهبردارى كنند. بعضىها بودند و لحظه شمارى مىكردند تا اگر يك لحظه هم شده، ملاقاتى با معاون صدام حسين داشته باشند و اين را جزو افتخارات خود به شمار مىآوردند، ولى حضرت امام پشيزى به اينها ارزش قائل نبود. در يك موردى كه پيش آمده بود و صدام معاون اولش را به نجف فرستاد تا با حضرت امام ديدار كند ولى امام او را به منزل راه نداد و او دست از پا درازتر به بغداد بازگشت. 3اين ماجرا مربوط به سال 1354 بود كه دولت عراق جمعى از ايرانيان مقيم آن كشور را اخراج كرد. حضرت امام شبى در بيرونى منزل خويش سخنرانى و اين كار دولت عراق را محكوم كرد و دولت عراق را بىكفايت خواند و از جمله فرمود: «اين يك دولتى است كه نمىتوان اسم آن را دولت گذاشت!» 4
منزل امام در نجف
همان طور كه پيشتر گذشت، هنگام ورود امام به نجف، آقاى شيخ نصرالله خلخالى منزلى را براى ايشان اجاره و تهيه كرد. اين منزل در شارع الرسول قرار داشت و كل مساحت آن حدود شصت متر مربع بود. نزديكان و اطرافيان امام در اين مدت سيزده سال اقامت در نجف، خيلى تلاش كردند تا