27على (عليه السلام) فرزندش عباس را كه مرد جنگى تمامعيار و كاملى بود، فراخواند و فرمود كه از اسب به زير آيد و لباسش را به در آورد. على (عليه السلام) لباس رزم او را بر تن كرد و بر اسبش سوار شد. 1
خوارزمى در «مناقب» يكى از موقعيتهاى خاص عباس بن ربيعه را ياد مىكند و مىگويد:
در روز نوزدهم جنگ صفين، يكى از اصحاب معاويه 2 براى مبارزه پيش آمد و ... اميرمؤمنان (عليه السلام) لباس رزم و سلاح عباس را به عاريت گرفت و خود را براى دشمن به صورت ناشناس درآورد. 3
ابنقتيبه و ابن ابىالحديد موقعيت عباس بن ربيعه را به صورتى ديگر روايت كردهاند و از عاريت گرفتن لباس و سلاح عباس به وسيله اميرمؤمنان و تغيير قيافه دادن ايشان سخنى نگفتهاند؛ بلكه شخص عباس را مبارز دانستهاند كه چون بىاجازۀ امام وارد جنگ شد و با رها كردن موقعيت و مركز خود، با فرمان ايشان مخالفت نمود، امام او را نكوهش كرد. در «نهاية المنقول» آمده است:
اميرمؤمنان (عليه السلام) به عباس فرمود: مگر من به تو و ابنعباس نگفتم كه مركز و موقعيت خود را رها نكنيد و وارد جنگ تن به تن نشويد؟! عباس عرض كرد: چنين است. فرمود: چرا تخلف كرديد؟ عرض كرد: به مبارزه دعوت شدم؛ نبايد مىپذيرفتم؟ فرمود: آرى، اطاعت از امام براى تو، از پاسخ گفتن به دشمن ضرورىتر و سزاوارتر است.
راوى گويد: پس اميرمؤمنان به خشم آمد و برافروخته شد؛ چندان كه با خود گفتم: نزديك است كه حادثهاى رخ دهد. اما چيزى نگذشت كه على (عليه السلام) آرام گشت و خشمش فرو نشست و آنگاه با حالت تضرع و خشوع دست به آسمان بلند كرد و عرضه داشت: خداوندا! عباس را به سبب مبارزه و جهادش پاداش ده و گناهش را بيامرز. من او را بخشودم، تو نيز او را ببخشاى.
نصر بن مزاحم، قضيۀ «كريب بن صباح» و كشته شدنش به دست امير مؤمنان (عليه السلام) را كه در بعضى موارد با ماجراهاى پيشگفته شباهت دارد، روايت كرده است. 4
بعضى مقتلنگاران غير عرب 5 بين دو ماجرايى كه نقل كرديم (يكى مربوط به عباس بن على (عليه السلام) و ديگرى دربارۀ عباس بن ربيعه) اشتباه كرده و عباس بن ربيعه را همان عباس بن على