222اينت بغضى آشكارا، اينت جهلى راستين
با اين احوال، چشم اميد باز است و در نويد فراز. هرچه روى دهد راضى و خداى را شاكرم. هرگز حسد نبردم بر منصبى و مالى. به محارست ناموس و ممارست قاموس پرداخته و به حرمت ظاهر و انزواى بيت ساخته بودم. . . . 1
از نمونههاى بارزى كه سعايتهاى درباريان قاجار را عليه فرهادميرزا برانگيخت و او را مطرود جرثومههاى فساد ساخت، همكارى و همگامى او با علما و فقها در مخالفت با قراردادهايى است كه در سلطه استعمارگران بر ايران و غارت منابع و ذخائر اين كشور مؤثر بود. قرارداد ننگين «رويتر» در زمان ناصرالدين شاه و با تلاش ميرزا حسينخان سپهسالار (صدر اعظم وقت) ميان دولت ايران با فردى انگليسى به نام «بارون جوليوس رويتر» بسته شد. به موجب اين توافقنامه، حق احداث راه آهن، بهرهبردارى از منابع و معاون، جنگلها، احداث قنوات و كانالهاى آبيارى اراضى به مدت هفتاد سال و اداره گمركات و حق صدور همه نوع محصولات به مدت بيستوپنج سال به رويتر واگذار شد. بنابراين ايران عملا استقلال سياسى و اقتصادى خود را از دست مىداد و بدون هرگونه نبردى به مستعمره انگلستان مبدّل مىگرديد. واگذارى اين امتياز با مخالفت مراجع تقليد و فقهاى بزرگ روبهرو شد كه در رأس آنان مرحوم حاج شيخ ملّا على كنى قرار داشت. سردسته رجال مخالف اين قرارداد نيز فرهادميرزا بود كه در غياب شاه، نيابت سلطنت را بر عهده داشت و در تحريك اقشار گوناگون عليه قرارداد مزبور با مرحوم كنى متحد گرديد و اين در حالى بود كه اطرافيان شاه اغلب افراد نادان و غافل بودند و عدهاى از اين رجال حريص خيال مىكردند كه اين قرارداد، آنان را ثروتمند كرده و ايران ا به سوى ترقى و تعالى خواهد برد! وقتى ناصرالدين شاه از سفر فرنگ بازگشت و گسترش مخالفت علما، رجال و مردم را عليه قرارداد ديد و نامههاى ملا على كنى، سيد صالح عرب و فرهادميرزا را درباره خطرات آن دريافت كرد، عامل اعطاى امتيازنامه يعنى سپهسالار را از صدارت عزل كرد و قرارداد را هم لغو نمود. 2
در وصف مورخان و شرح حال نگاران
در وصف مورخان و شرح حال نگاران
از شواهد فضل و دانش و خصال پسنديده فرهادميرزا قضاوت نويسندگان و رجالنويسان درباره او مىباشد. محمدحسنخان اعتمادالسلطنه مىنويسد: