125ميگرداند و قباى خود را روى او مياندازد و برميخيزد و رو به ديگران ميگويد: «از سرزمين خود دفاع كنيد» ؛ كسى از ايشان سؤال ميكند: «اى سيد حسين! چرا صداى سيد على نميآيد؟ چرا با ما تير نمياندازد؟» و اين در حالى بود كه پيش از اين، صداى تيراندازياش يك لحظه قطع نميشد. سيد حسين ميگويد: «تب كرده و خوابيده» . اين ماجرا را شيخ مهدى دعيبل به طور مفصل براى من نقل كرد و من خلاصۀ آن را يادآور شدم.
از ديگر شاهدان حملۀ سعوديها به نجف اشرف، شيخ فاضل شيخ جواد حكيم و شيخ اعلم و درياى متلاطم علم، شيخ محمد طه نجف است كه معجزۀ حمايت اميرمؤمنان (عليه السلام) از مردم نجف را نقل كردهاند و به همين مطالب اشاره دارد. صاحب «مفتاح الكرامة» ميگويد:
از اميرمؤمنان (عليه السلام) معجزات آشكار و كرامات شگفتانگيز واقع گرديد» . ايشان در آخر كتاب «الشفعة» مينويسد: «كتاب شفعه در شب پنجشنبه 28 ماه ربيعالاول سال 1223 در حالى به پايان ميرسد كه در اين سال، يك شورشى به نام «سعود» در جمادى الآخر، همراه با نزديك به بيستهزار جنگجو يا بيشتر، از سرزمين نجد خارج شد و پيكها براى ما پيغام آوردند كه اين لشكر عظيم ميخواهد در نجف به ما شبيخون بزند. در پى اين خبر، اهالى نجف خود را به ديوار شهر رساندند و لشكر سعود چون شبانه به شهر نزديك شد و ديد همۀ مردم ديوار شهر را احاطه كردهاند و آمادۀ جنگ شدهاند، راه خود را عوض كرد و به به سوى حلّه رفت، اما آنجا را نيز مهياى دفاع ديد؛ پس به سوى كربلا رفت و مردم را غافلگير نمود و آنها را در محاصرهاى سخت قرار داد، اما مردم پشت ديوار شهر ايستادگى كردند