59امام اجازه نداد و فرمود: «تو پرچمدار منى» ؛ يعنى اگر تو به ميدان روى و كشته شوى، پرچم اردوى حسينى بر زمين خواهد افتاد. اما عباس براى جهاد و شهادت، با اصرار از امام رخصت ميدان طلبيد و گفت: از اين منافقان دلم به تنگ آمده است؛ مىخواهم انتقام خويش را از آنان بستانم. 1
عباس سوار بر اسب شد؛ مشكى بر دوش انداخت و شمشير برگرفت و به سمت فرات تاخت و چنان حمله كرد كه حلقه محاصره را درهم شكست و خود را به آب رساند. مشك را پر از آب كرد تا اين مايه حيات و طراوت را به خيمههاى بىآب و افسرده و لبهاى خشكيده برساند. با دليرى بسيار و پس از گذشتن از حلقههاى محاصره علقمه، به كنار آب رسيد. سينهاش از عطش مىسوخت؛ كفى از آب برداشت تا بنوشد، اما به ياد لبهاى تشنه امام حسين (ع) و كودكان عطشانش افتاد و آب را بر فرات ريخت.
مشك بر دوش، راه خيمهها را در پيش گرفت، اما نگهبانان شطّ فرات، راه را بر او بستند. عباس چارهاى جز نبرد با آنان نداشت. جنگى سخت ميان سقاى كربلا و آن فرومايگان