52حضرت على (ع) با آن زن شريف ازدواج كرد و از او چهار پسر به نامهاى: عباس، عبدالله، جعفر و عثمان زاده شد، كه هر چهار تن سالها بعد در حادثه كربلا به شهادت رسيدند. عباس، نخستين ثمره اين ازدواج پربركت و بزرگترين پسر امالبنين بود. او فرزند چنين بانوى بامعرفتى بود و پدرى چون على بن ابىطالب (ع) داشت و دست تقدير آيندهاى آميخته با عطر وفا و گوهر ايمان برايش رقم زده بود.
ولادت او در روز چهارم شعبان سال 26 هجرى در مدينه بود. 1تولد عباس، خانه على را روشن و سرشار از اميد ساخت. وقتى به دنيا آمد، آن حضرت در گوشش اذان و اقامه گفت و او را عباس نام نهاد.
عباس در خانه على (ع) و در دامان مادرِ باايمان و وفادارش و در كنار حسن و حسين (ع) رشد كرد و از اين دودمان پاك و عترت رسول، درسهاى بزرگ انسانيت و اخلاق را فراگرفت. استعداد ذاتى و تربيت خانوادگى او سبب شد كه در كمالات اخلاقى و معنوى، پابهپاى رشد جسمى پيش برود و جوانى كامل، ممتاز و شايسته گردد. او نه تنها در قامت، رشيد بود، بلكه در جلوههاى انسانى هم رشيد بود.
دوران جوانى
از روزى كه عباس چشم به جهان گشود، اميرالمؤمنين و امام حسن و امام حسين (عليهم السلام) را در كنار خود ديد و از سايه مهر و عطوفت و چشمه دانش و فضيلتشان برخوردار و سيراب شد. چهارده سال از عمر عباس در كنار على (ع) گذشت. گفتهاند: او در برخى از جنگهاى پدرش شركت داشت؛ در حالى كه نوجوانى در حدود دوازده ساله بود. 2
در يكى از روزهاى نبرد صفين، نوجوانى از سپاه على (ع) بيرون آمد كه نقاب بر چهره داشت و از حركات او نشانههاى شجاعت و هيبت، هويدا بود. از سپاه شام كسى جرأت نكرد به ميدان بيايد. معاويه به «ابن شعثا» كه جنگجويى دلير بود، به جنگ با آن جوان دستور داد. ابنشعثا گفت: اى امير! مردم مرا با دههزار نفر برابر مىدانند؛ چگونه فرمان مىدهى كه به جنگ اين نوجوان بروم؟ معاويه گفت: پس چه كنيم؟ ابن شعثا گفت: من هفت پسر دارم؛ يكى از آنان را مىفرستم تا او را بكشد. معاويه پذيرفت. اما همه پسران ابنشعثا يكبهيك در برابر اين شير سپاه على (ع) بر خاك افتادند.