156
تفسير علقمه
«عباس» ، تفسير علقمه است كه از فرات، جارى مىشود.
«ابوالفضل» ، ضربان قلب على (ع) است و تفسير غربت علوى.
ابوالفضل، مدرس كلاس ادب است و حسين، تفسير غيرت حيدرى.
ابوالفضل، قلب زينب است مىآيد، تا نشان بوسههاى على بر بازوانش نقش بندد.
ابوالفضل، عموى شكوفههاست.
مشكها او را مىشناسند.
او سبزپوش تنهاى كربلاست، اميد خيمههاست، او تمام اميد حسين (ع) است.
ابوالفضل مىآيد، تا دست در دست حسين (ع) ، متن عاشورا را بنويسد، متنى كه مقدمهاش را حسن بن على (ع) در ساباط نوشت.
ابوالفضل، غزل ماندن حسين است و نگاه خسته فاطمه.
در آسمان، ماه با ماه تلاقى مىكند؛ ماه بنىهاشم مىآيد تا ماهآسمان را خجل سازد.
ابوالفضل، در شانه امواج كربلا، سوار بر اسب، مشك بر دوش مىتازد، تا براى سكينهآزادگى بياورد.
مىآيد، تا در كلاس شعور، شعر كربلا را ترجمه كند.
مىآيد، تا به اقاقىها و اطلسىها اقامه را بياموزد.