124قطعاً زينب بنت على (ع) است.» و اين سخن فاقد مدرك، مصدر و سند قطعى يك مطلب مهم تاريخى قرار گرفته و با كمال تأسف بسيارى از نويسندگان بدون تأمل، اين مطلب را در آثار خود نقل كردهاند؛ از جمله: شعرانى قليونى، صبان، عدوى، شبلنجى، شبراوى، رفاعى، ازهرى، علامه شيخ جعفر نقدى و حسن قاسم. اما آشكار است كه سخن و الهامات اين شيخ صوفيه سنديت تاريخى ندارد.
ب. مهمترين كتابى كه مرقد حضرت را در مصر دانسته و ديگران به آن اعتماد كردهاند، رساله كوچكى به نام «اخبار الزينبات» يا «اخبار الزينبيات» نوشته عُبيدلى نسابه (277 214) است. در اين اثر زنان صحابى و زنان اهل بيت (ع) كه نامشان «زينب» است، معرفى شدهاند. اين رساله قديمىترين منبعى است كه مصر را مكان دفن حضرت ذكر كرده است. «اخبار الزينبيات» رساله كوچكى است كه استاد حسن قاسم مصرى در بلاد شام به آن دست يافته و با اضافات بسيار، آن را ضميمه كتاب «سيده زينب» كرده و در سال 1333 قمرى چاپ كرده است. اين اثر همچنين به صورت مستقل و به اهتمام سيد محمدجواد مرعشى نجفى در قم چاپ شده است. حسن قاسم مصرى تأكيد كرده است كه آن رساله، تأليف امير مدينه و فرزندش يحيى بن الحسن بن جعفر بن عبيدالله بن حسين الأصغر بن على بن حسين بن على بن ابىطالب (متوفاى 270) است. گرچه عبيدلى را كتابهاى رجال و انساب مدح و توثيق و توصيف كردهاند، اما دانشمندان سدههاى بعد، او را قدح كردهاند؛ از جمله طريحى و كاظمى و قهپائى «يحيى بن الحسن بن جعفر» را نام مشترك بين چند نفر دانستهاند كه هيچ كدام قابل توثيق نيستند. بنابراين، به اخبار الزينبياتى كه حسن قاسم چاپ كرده، اطمينان نداريم؛ زيرا:
اولاً: اين گفته عبيدلى كه مرقد حضرت زينب (س) در مصر است، چرا در طول بيش از هزار سال پوشيده و ناشناخته مانده تا اينكه حسن قاسم آن رساله را در