114از آنچه گفته شد، به سبب نبودن دلايل كافى، نمىتوان نتيجه گرفت كه حضرت زينب (س) تا پايان عمر مباركش در مدينه مانده و در همان شهر از دنيا رفته و به خاك سپرده شده باشد.
3. ديدگاه مصر
مهمترين دلايل موافقان مصر، در كتاب كوچك و رساله مانند «اخبار الزينبيات» عُبيدلى 1آمده است. در اين رساله شش روايت نقل شده كه هر يك گوياى سفر هجرتگونه حضرت زينب (س) به مصر و رحلت و دفن آن بانوى بزرگوار در محله «قناطر السباع» 2شهر قاهره است. از اين روايات چنين به دست مىآيد:
زينب كبرى دختر امام على (ع) و فاطمه زهر (س) ، پس از حادثه كربلا و بازگشت از سفر كوفه و شام، مردم مدينه را به قيام عليه حكومت استبدادى بنىاميه دعوت مىكرد. «عمرو بن سعيد اشدق» 3حاكم وقت مدينه به يزيد نامه نوشت و فعاليتهاى انقلابى حضرت زينب (س) را به اطلاعش رساند. يزيد در پاسخ فرماندارش دستور داد: «يبعد زينب عن المدينه، بل امر أن يفرّق آل البيت فى الأقطار والامصار» . 4پس به زينب (س) دستور دادند كه از مدينه خارج شود و به هر كجا كه مىخواهد سفر كند. بانوى حماسه عاشورايى، در آغاز نپذيرفت و فرمود: «قد علم الله ما صار إلينا قتل خيرنا، و سقنا كما تساق الأنعام و حملنا على الأقتاب، فوالله لا أخرج و إن أهرقت دماؤنا» . 5
بنىهاشم بهويژه زنان آنان جلسه مشورتى تشكيل دادند تا در اين باره تصميم بگيرند. در اين جلسه زينب دختر عقيل 6خطاب به حضرت زينب (س) عرض كرد: «يا ابنۀ عمّاه قد صدقنا الله وعده و أورثنا الأرض نتبوّأ منها حيث نشاء. . . و سجزى الله الظالمين أتريدين بعد هذا هواناً، إرحلى إلى بلد آمن» . 7