115در پى سخن دختر عقيل، حضرت تصميم گرفت تا مدينه را ترك كند. او مصر را براى هجرت دوباره برگزيد و با برادرزادگانش حضرت فاطمه و سكينه (دختران امام حسين (ع) 1در ماه رجب سال 61 هجرى به سوى مصر رهسپار شد 2و در اول شعبان سال 61 هجرى وارد مصر شد. 3والى مصر كه «مسلمۀ بن مخلد انصارى » 4بود، با جمعى از يارانش از جمله: عبدالله بن الحارث، أبوعميرۀ المزنى و. . . به استقبال كاروان تازه وارد علويان شتافتند. هنگام ملاقات، اشكها سرازير شد و ناخودآگاه مجلس عزا برپا گرديد:
فعزاها مسلمۀ، و بكى فبكت و بكى الحاضرون، ثم احتملها الى داره، بالحمراء، فأقامت بها أحد عشر شهراً و خمسۀ عشر يوماً، و توفيت و شهدت جنازتها، و صلى عليها مسلمۀ بن مخلد فى جمع بالجامع، و رجعوا بها فدفنوها بالحمراء. . .
5
بنا بر اين روايت، حضرت زينب (س) در خانه والى مصر ساكن شد. پس از 11 ماه و 15 روز 6(از شعبان سال 61 تا رجب سال 62 هجرى) در روز يكشنبه 15 رجب سال 62 هجرى حضرت، دعوت حق را لبيك گفت و بنا بر وصتش، در خانه مسلمه (محل زندگىاش) دفن شد. 7
در «اخبار الزينبيات» با سند مرفوع از رقيه بنت عقبۀ بن نافع الفهرى نقل شده كه گفت:
هنگامى كه زينب دختر على (ع) پس از مصيبت كربلا به مصر آمد، من در ميان استقبال كنندگان بودم. مسلمه بن مخلد و عبدالله بن حارث و ابوعميرۀ مزنى پيش رفتند. مسلمه تعزيت گفت و آن دو و حاضران گريستند. سپس زينب (س) اين آيه را تلاوت فرمود: هذا ما وعد الرّحمن و صدق المرسلون ) . آنگاه مسلمه حضرت را به خانهاش در محله «الحمراء» برد. زينب كبرى (س) به مدت يازده ماه و پانزده روز در آنجا ماند تا اينكه وفات يافت. من در تشييع جنازه حاضر بودم. مسلمه در مسجد جامع بر او نماز خواند و جنازه را به حمراء بازگرداندند و طبق وصيتش در استراحتگاه او در همان خانه دفن كردند. 8