14
«مَرَّ رَسُولُ اللَّهِ (ص) فِي عُمْرَة الْحُدَيْبِيَة بِالأَبْوَاءِ، قَالَ: إِنَّ اللَّهَ قَدْ أَذِنَ لِمُحَمَّدٍ فِي زِيَارَة قَبْرِ أُمِّهِ، فَأَتَاهُ رَسُولُ اللَّهِ (ص) فَأَصْلَحَهُ وَ بَكَي عِنْدَهُ وَ بَكَي الْمُسْلِمُونَ لِبُكَاءِ رَسُولِ اللَّهِ (ص) ، فَقِيلَ لَهُ، فَقَالَ: أَدْرَكَتْنِي رَحْمَتِهَا فَبَكَيْتُ» .
«پيامبر خدا درجريان عمرۀ حديبيه، از «ابواء گذر كرد و فرمود: خداوند به محمد اجازه داد كه قبر مادرش را زيارت كند. آنگاه (پيامبر) نزد قبر مادرش آمنه آمد و آن را مرمّت نمود و گريست، مسلمانان نيز به سبب گريۀ وى گريستند. وقتى از حضرتش پرسيدند: چرا گريستى؟ فرمود: به ياد مهربانىاش افتادم و اشكم جارى گشت.» 1
ابو داود در سنن خود از طلحۀ بن عبيدالله چنين آورده است:
-اصحاب و زيارت شهداى اُحُد
«طَلْحَة بْنَ عُبَيْدِ اللَّهِ. . . قَالَ: خَرَجْنَا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ - صلي الله عليه [و آله] وسلم - يُرِيدُ قُبُورَ الشُّهَدَاءِ حَتَّي إِذَا أَشْرَفْنَا عَلَي حَرَّة وَاقِمٍ فَلَمَّا تَدَلَّيْنَا مِنْهَا، وَإِذَا قُبُورٌ بِمَحْنِيَّة، قَالَ: قُلْنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ أَ قُبُورُ إِخْوَانِنَا هَذِهِ؟ قَالَ: «قُبُورُ أَصْحَابِنَا» . فَلَمَّا جِئْنَا قُبُورَ الشُّهَدَاءِ، قَالَ: « هَذِهِ قُبُورُ إِخْوَانِنَا» .
«ما با پيامبرخدا (ص) (از مدينه) بيرون رفتيم. آن حضرت عازم زيارت قبور شهداى احد بود؛ هنگامى كه به منطقۀ حرّۀ واقم رسيديم و در آنجا فرود آمديم، ناگهان چند قبر ديديم. پرسيديم اى پيامبر خدا، آيا اينها قبرهاى برادران ما است؟ فرمود: اينها قبرهاى اصحاب ما است. اما آنگاه كه به قبور شهداى اُحد رسيديم، فرمود: اينها قبرهاى برادران ما است.» 2
3. سيرۀ اصحاب در زيارت پس از رحلت پيامبر (ص)
زيارت كه خود نوعى تكريم نسبت به ارزشها و ارج نهادن به اولياى الهى و پيوند با آرمانهاى