402
روايت دوم
حسين بن ابىحمزه مىگويد:
در اواخر دوره بنىاميه از خانه بيرون آمدم و به سوى قبر حسين (ع) حركت كردم و به غاضريه رسيدم. وقتى مردم خوابيدند، شبانه غسل كردم و به سوى قبر مطهر حركت كردم. ناگهان با مردى زيباچهره و خوشبو روبهرو شدم. مرد گفت: برگرد؛ تو به هدفت نمىرسى. پس به طرف ساحل فُرات بازگشتم و همانجا چادر زدم. نصف شب دوباره غسل كردم و به سوى قبر شريف حسين (ع) حركت كردم. وقتى به قبر مطهر نزديك شدم، آن مرد دوباره ظاهر شد و گفت: اى مرد! تو نمىرسى. گفتم: چرا به پسر رسول خدا (ص) و سرور جوانان اهل بهشت نرسم؟ ! در حالى كه پياده از كوفه آمدم و امشب شب جمعه است و مىترسم صبح شود و مأمورين بنىاميه مرا بگيرند و بكشند. مرد باز هم گفت: برگرد، تو نمىرسى! گفتم: چرا نرسم؟ ! گفت: امشب موسى بن عمران از خدايش خواسته تا به زيارت قبر حسين (ع) بيايد و خداوند درخواستش را اجابت كرده و اكنون همراه هفتاد فرشته مشغول زيارت هستند. پس برو و آنگاه كه به آسمان برگشتند و بالا رفتند، بيا. من نيز بازگشتم و هنگام طلوع فجر غسل كردم و به كنار مرقد حسين (ع) رفتم و كسى را آنجا نديدم. من نيز نماز صبح را خواندم و به كوفه بازگشتم. 1
بسيارى از فقها معتقدند كه سفر براى زيارت امام حسين (ع) حتى با وجود ترس و ضرر جايز است. حتى از روايت استفاده مىشود كه اين سفر با وجود ترس بر جان هم جايز است، چه رسد به ضرر مالى يا جراحت. چون در روايت فوق نيز وقتى راوى مىگويد: بر جانم مىترسم، آن شخص در مقابل اين اظهار ترس چيزى نمىگويد.
سيره اصحاب در عهد ائمه نيز به ضميمه تقرير ائمه، مؤيد همين امراست. نصّ برخى روايات نيز همين مطلب را تأييد مىكند. 2
روايت سوم
از امام صادق (ع) نقل شده كه فرمود: «هرگاه خواستى به زيارت حسين (ع) برو و او را زيارت كن، در حالى كه غمگين و غبارآلود و گرسنه و تشنه هستى؛ چون حسين (ع) در حالى كه غمگين و غبارآلود و گرسنه و تشنه بود، كُشته شد؛ پس خواستهات را بخواه و بازگرد.»