82ابن فراس، فرزند ورام، فرزند حمدان، فرزند عيسى، فرزند ابى النجم، فرزند ورام، فرزند حمدان، فرزند خولدن و او فرزند ابراهيم، پسر مالك بن حارث اشتر نخعى 1است.
شيخ منتجب الدين در فهرست خود مىنويسد: « ورام، دانشمندى فقيه و صالح بوده است و من او را درشهر حله ملاقات كرده ام» . 2شيخ حر عاملى نيز مىنويسد: « آن شيخ جليل القدر، حديث و وعظ را از محضر سديد الدين محمود حمصى، صاحب تعليقات عراقى و از مشاهير بزرگ زمان خود و ديگر علماى شيعى، آموخته است. اين بزرگوار، جد مادرى سيد بن طاووس است و كتابى به نام تنبيه الخواطر و نزهة النواظر (معروف به مجموعۀ ورام) نوشته است. 3
سيد بن طاووس مىنويسد:
جدم ورام (قدس الله جل جلاله روحه) ، از كسانى بود كه مردم اخلاق و رفتارش را در زندگى، اسوۀ خود قرار مىدادند. وى وصيت كرد كه بعد از مردن در ميان دهانش نگين عقيقى را كه اسامى ائمه (عليهم السلام) بر آن منقوش باشد، قراردهند و من بر نگين عقيقى اين عبارات را حك كردم: الله ربى و محمد نبيّى و آنگاه اسامى ائمه (عليهم السلام) را يك يك نقش كردم. 4
يكى از سخنوران عرب در شعرى او مدح گفته كه ترجمه اش چنين است:
ورام، اقيانوسى است كه نظيراو نيامده است. در هر اقيانوس او، هفت درياست. روزگار سوگند ياد كرده بود كه مثل وى را بياورد. اى روزگار! قسم خود را شكستى؛ پس كفاره بده. 5
پدر عالم و عابد
سيد بن طاووس رضى الله على سه برادر داشت؛ يكى شرف الدين ابوالفضل محمد كه در سقوط بغداد توسط مغولان در سال 656 هجرى كشته شد و اعقابى از خود بر جاى ننهاد. برادر ديگرش سيد عزالدين حسين، دو سال قبل از اين واقعه، به مرگ طبيعى درگذشت كه فرزندانى از خود بر جاى نهاد؛ اما سومين برادر او فقيه زاهد و اديب عابد، جمال الدين ابوالفضايل احمد نام داشت كه در عرصۀ فقاهت گوى سبقت را از ديگر برادران خود ربود و در اين دانش نقلى، جايگاه رفيعى را به خود اختصاص داد. به نظر مىرسد كه تقسيم