159
رباعى ها
كيمياى نجف
اى دل به كجا روى كه جا در نجف است
فرياد رس هر دو سرا در نجف است
خواهى كه مس قلب تو خالص گردد
خود را برسان كه كيميا در نجف است
بوى كربلا
بر مشامم مى رسد هر لحظه بوى كربلا
در دلم ترسم بماند آرزوى كربلا
تشنۀ آب فراتم، اى اجل مهلت بده
تا بگيرم در بغل، قبر شهيد كربلا
زمين كربلا
يك شب به زمين كربلا خوابيدم
در عالم خواب، اين ندا بشنيدم
كاى قافله سالار بيابان نجف!
صد ساله گناهان تو را بخشيدم
كشتۀ اشك
من وارث كل انبيايم اى خاك
من لالۀ سرخ كربلايم، اى خاك
گر منتظر كشتۀ اشكى، اى طف
من كشتۀ اشك و گريههايم، اى خاك!
ذبح عظم
آن روز كه از كعبه جدا گشت حسين
خود كعبۀ اهل كبريا گشت حسين
چون خالق عشق، خواست يك ذبح عظيم
مذبوح به تيغ اشقيا گشت حسين
خون كربلا
پيكار، عليه ظالمان، پيشۀ ماست
جان در ره دوست دادن انديشۀ ماست
هرگز ندهيم تن به ذّلت، هرگز
در خون زلال كربلا، ريشۀ ماست
فرمان حسين (ع)
ما مرد نبرديم، چه برنا و چه پير
در مكتب ما، مرگ حقير است، حقير
بر منبر نيزه، اين چنين گفت حسين:
مردانه بجنگ يا دليرانه بمير