235در كاظمين بود. اينان در اطّلاعيهاى موافقت خود را با پادشاهى فيصل اعلام كردند، با اين شرايط: پذيرفتن و اجراى قانون مصوّب مجلس مؤسسين و قطع ارتباط با انگليس و دنياى استعمار.
امّا فيصل نمىتوانست با اربابش قطع ارتباط كند. او به شرط ارتباط با ايشان و به پشتوانه آنها به حكومت رسيده بود؛ بنابراين به اين شرط بىاعتنا بود. به همين دليل آنان به جمع مخالفين فيصل پيوستند. فيصل در يك سخنرانى گفته بود كه به دولت انگليس اطمينان و اعتماد كامل دارد. البته او با احتياط رفتار مىكرد و سعى داشت تا نه عراقىها را تحريك كند و نه حمايت انگليس را از دست بدهد.
مردم با هدايت مراجع، تظاهرات مسالمتآميز خود عليه فصيل را آغاز كردند. فيصل براى پايان دادن به اين ناآرامىها دستور برگزارى انتخابات عمومى براى تشكيل مجلس مؤسسان را صادر كرد، ولى با مخالفت شديد مراجع روبهرو شد.
فتوا به تحريم شركت و معاونت در اين انتخابات از جانب مراجع ديگر نيز صادر شد و موج جديدى عليه فيصل به راه افتاد و تقريباً مراجع در اين امر يكصدا شدند. كار به جايى رسيد كه حكومت، تعدادى از علما را تبعيد نمود. آيتالله شيخ مهدى خالصى به ايران تبعيد شد. 1البته ايشان در همين دوران نيز ساكت ننشست.
پس از برخورد حكومت با مراجع، مردم عراق دريافتند كه حكومتِ دستنشاندۀ عراق با اسلام مشكل دارد و در