229
فصل اوّل: 1908 تا 1913م
پايان سلطه عثمانى؛ آغاز استعمار انگلستان
صداى شكسته شدن استخوانهاى امپراتورى عثمانى به گوش مىرسد و به پايان چند قرن اقتدار خود نزديك مىشود. در سال 1909 تراز بازرگانىاش به پايينترين سطح خود رسيده است. بيش از سى درصد صادرات و نزديك به شصت درصد واردات عراق در مبادلاتش با انگلستان است و در ضمن تجارت با تركيه، سوريه و ايران را نيز در كارنامه دارد. از جمعيت عراق در اين سالها هفتاد درصد عرب، بيست درصد كُرد و بقيه تركمن، ايرانى و ارمنى هستند. همين درصد اندك تركمنها، حمايت بسيارى از عثمانى داشتند، تا جايى كه ميانشان پيماننامه نيز مبادله مىشد.
زمينهاى حاصلخيز عراق به سبب دو نهر بزرگ دجله و فُرات و شرايط مناسب زيستمحيطى براى زراعت و پرورش انواع دام و مهمتر از آن، ثروتهاى معدنى بهويژه نفت و واقع شدن در يك منطقه سوق الجيشى، باعث شده بود كه انگليس چشم طمع به اين آب و خاك داشته باشد. همچنين عراق به عنوان يك پل ارتباطى با هند به شمار مىرفت؛ يعنى عراق، هم هدف استعمار بود و هم وسيلۀ استعمارگرى.
انگليس براى رسيدن به اين هدف، دست به ايجاد اختلاف قومى و مذهبى و پرداخت مبالغ هنگفت به رؤساى عشاير براى ضديّت با حكومت عثمانى در عراق زد. نوشتن پيماننامه و بستن قراردادهايى با فرانسه و روسيه