103امام حسين (عليه السلام) فرمود: به اين سرزمين چه مىگويند؟ گفتند: كربلا. پس گريست و فرمود: «اندوه و بلا» . سپس فرمودند: «امسلمه برايم حكايت كرد كه جبرئيل نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله) بود و تو با من بودى. پس گريستى و رسول خدا (صلى الله عليه و آله) فرمود: فرزندم را به من بده. تو را بر زمين گذاشتم و پيامبر تو را برگرفت و در دامن خود نشاند. جبرئيل گفت: دوستش دارى؟ فرمود: آرى. گفت: امت تو، او را خواهند كشت! سپس گفت: آيا مىخواهى خاكى را كه در آن كشته مىشود، به تو نشان دهم؟ فرمود: آرى. پس جبرئيل، بال خود را بر سرزمين كربلا گسترد وآن را به پيامبر نشان داد. 1
آنگاه كه به حسين (عليه السلام) گفتند اين، سرزمين كربلاست، خاك آن را بوييد و فرمود: «به خدا سوگند، اين همان زمينى است كه جبرئيل خبرش را به رسول خدا (صلى الله عليه و آله) داده و گفته بود كه من در آن كشته مىشوم» .
سبط بن جوزى از شعبى نقل مىكند:
وقتى على (عليه السلام) در مسير خود به صفين، به موازات نينوى (آبادىاى بر ساحل فرات) در كربلا فرود آمد، آفتابهدار خود را ندا داد و فرمود: به من بگو، نام اين سرزمين چيست؟ گفت: كربلا. پس چندان گريست كه زمين از اشك وى تر گرديد. آنگاه فرمود: روزى، بر رسول خدا (صلى الله عليه و آله) كه در حال گريه بود، وارد شدم و به ايشان عرض كردم: براى چه مىگرييد؟ فرمود: «پيش از تو، جبرئيل نزد من بود و خبر داد كه فرزندم حسين در ساحل فرات، در مكانى به نام كربلا كشته مىشود. آنگاه جرئيل پارهاى خاك برگرفت و به من داد تا ببويم. حال، نمىتوانم از گريه خوددارى كنم» .
سيد بن طاوس گويد:
چون به كربلا رسيد، پرسيد: نام اين سرزمين چيست؟ گفته شد: كربلا. فرمود: «فرودآييد. اينجا بارانداز ما و جاى ريختن خونهاى ماست، و اينجا آرامگاه ابدى ماست. اين را جدم رسول خدا (صلى الله عليه و آله) به من فرمود» . 2
مانند اين روايت، در «مثير الاحزان» نيز آمده است. 3
در روايت ديگرى آمده است:
فرمود: «سرزمين اندوه و بلا.» آنگاه فرمود: «از اينجا كوچ نكنيد؛ اينجا، به خدا سوگند اقامتگاه كاروان ماست. به خدا سوگند اينجا مكان ريخته