148بنىعباس، آن هم در سمتها و مناصب بالا مشغول خدمات ادارى و ديوانى بوده است و سه خليفه عباسى پذيرفتهاند كه او در سمت وزارت ايشان باقى بماند؟ !
در پاسخ به اين ابهام بايد يادآور شد كه نفوذ در دستگاه خلافت عباسى، از عصر ائمه هدى (عليهما السلام) سابقه داشته است؛ چنانكه «ابوسلمه خلال كوفى همدانى» كه از دعات شيعه به شمار مىرفت، توسط «ابوالعباس سفاح» اولين خليفه عباسى، به وزارت منصوب گرديد، ولى جانشين او، «منصور دوانيقى» وى را به دليل گرايشهاى شيعى به قتل رساند و «ابن اشعث خزاعى» را وزير خود ساخت كه او نيز شيعه بود. همچنين «ابوعبدالله يعقوب بن داود» توسط مهدى عباسى (فرزند منصور) به وزارت برگزيده شد، ولى وقتى وى به گرايش شيعى او و ارتباطش با علويان پى برد، معزول و محبوسش نمود. هارون الرشيد، «على بن يقطين» و «جعفر بن اشعث خزائى» را كه شيعه و از اصحاب امام هفتم بودند، به اين مقام رسانيد. مأمون نيز «فضل بن سهل» را وزير خود ساخت و چون احساس كرد به حضرت امام رضا (ع) تمايل دارد، او را كشت و برادرش را به جاى او منصوب كرد. معتز عباسى «ابوالفضل جعفر بن محمود اسكافى» شيعه را وزير خود نمود. مقتدى عباسى «ابوشجاع ظهيرالدين محمد بن حسين همدانى» را به عنوان وزير خود انتخاب كرد، ولى چون ديد او مذهب تشيع دارد، از كار بركنارش نمود. مستظهر عباسى، «ابوالمعالى هيثم الدين بن محمد بن مطلّب» را به وزارت منصوب نمود، ولى با مشخص گرديدن ارادت او به ائمه هدى بر او خشمگين شد و اين سمت را از وى بازگرفت. 1
در اين ميان بايد به مصداقى عملى و عينى اشاره كنيم. على بن يقطين كه انسانى وارسته و پارسا بود و از مشاهير علمى عصر خويش به شمار مىرفت، با موافقت حضرت امام كاظم (ع) وزارت هارون عباسى را پذيرفت و هر بار كه مىخواست از اين مقام استعفا دهد، امام موسى بن جعفر (ع) وى را از اين تصميم منصرف مىساخت. ابنيقطين در تمام مدتى كه عهدهدار اين مقام بود، دژى استوار و پناهگاهى مطمئن براى طالبيان و شيعيان به شمار مىرفت و به نهضتهاى سرّى علويان عليه ستمگران كمك مىكرد و چنان مخفيانه و با استفاده از سپر تقيه در شغل وزارت بنىعباس مشغول كار بود كه حتى سعايت دشمنان و مخالفت رقيبان دربارهاش نزد هارون بىاثر گرديد. 2