149از سوى ديگر الناصرالدين لله كه مؤيدالدين وزيرش بود، ميل به طريق اماميه داشت؛ به همين دليل وقتى در محضر او، از ابنجوزى سنى مذهب پرسيد: برترين مردم پس از رسول خدا (ص) كيست، جرئت به تصريح بر اعتقاد واقعى خود نكرد و گفت: كسى است كه دختر پيامبر در خانهاش بُوَد. عدهاى از مورخان گفتهاند ناصر پس از انقراض سلسله سلجوقيان و كوتاه شدن دست آنان از عراق، از موقعيت به وجود آمده استفاده كرد و براى تجديد حيات قدرت از دسته رفته خلافت كوشيد و بر حسب اتفاق، شرايط براى تحقق اين هدف مناسب بود. در اين وضع، ناصرالدين از احساسات طرفداران آل على استفاده كرد و از حمايت بىدريغ شيعيان برخوردار شد و اى بسا كه گرايش او به مذهب اهلبيت (عليهما السلام) ناشى از همين انديشه و در تعقيب همين سياست بوده است. 1اما عدهاى ديگر عقيده دارند كه او از روى اعتقاد چنين گرايشى داشت. وى كه 47 سال خلافت كرد، بناهايى بر مزار ائمه بقيع ساخت و در سال 570 هجرى بنايى براى مرقد حضرت حمزه سيدالشهدا در اُحُد ساخت و به فرمان او در سال 606 هجرى در سامرّاء ميان صفه و سرداب مقدس، شبّاكى با درى از چوب ساج بنا كرد كه از نفايس روزگار به شمار مىرود و محدث قمى در 1325 قمرى آن را با همان ويژگىهاى قبلى ديده است كه در كتيبهاش نام خليفه مزبور مضبوط بوده است. او در عتبات عراق و بهويژه مراكز شيعهنشين اين سرزمين اقدامات عمرانى، آموزشى و فرهنگى انجام داده است. 2