120ستارهاى به نام «حيره» در يك فرسخىاش با پرتوافشانى بيشترى طلوع كرد و چهره درخشانى را در دستيابى به مدارج عالى علوم به همگان نشان داد.
حيره نيز چند صباحى مركزيّت علمى خود را حفظ كرد و سپس اين مركزيت به كوفه منتقل شد و پس از مدتى نجف اشرف تبديل به قطب دانش و دانشوران گشت. اينكه كوفه چگونه توانست به اين مقام علمى نايل شود پاسخى روشن دارد: حضور اميرمؤمنان على (ع) در اين شهر و بهخصوصً استقرار حضرت در مسجد كوفه تداعى كنندۀ «أنا مدينةالعلم و على بابها» شد؛ متفاوت از آنچه حاكمان و سلاطين انجام مىدهند كه چون وارد هر شهرى مىشوند، ابتدا به سراغ قصرها و كاخهاى آن مىروند.
اميرمؤمنان (ع) مسجد كوفه را مصلّاى خويش و در عين حال به مثابه مدرسهاى قرار داد كه مىتوانست در آن به تعليم و تربيت يارانش بپردازد و در ضمن در اختلافات ميان مردم در همين مسجد قضاوت نمايد. شخصيتهاى بزرگى چون ابوالأسود دُؤَلى و عبدالله بن عباس در اين مدرسه رشد يافتند.
پس از اميرمؤمنان (ع) ، فرزندان و نوادگان مكرّم آن حضرت تا زمان امام صادق (ع) در اين مدرسه حضور فعال داشتند. امام صادق (ع) در مدت كوتاهى كه در كوفه حضور داشتند، ادامه دهنده اين مسير بودند. «ابوعباس بن عقده همدانى كوفى» كتابى در شرح حال شاگردان امام صادق (ع) نگاشت و تعداد ايشان را تا چهارهزار تن تخمين زد. 1
اگر گستره و تنوّع اسلامى در كوفه و شهرتى كه اين خطّه از سرزمين عراق در پيدايش فنون ادبى يافت را بشناسيم، جايگاه و ارزش چنين مدرسهاى كه به نجف اشرف منتقل شد تا اندازه زيادى روشن مىشود؛ هرچند مدرسهاى كه در كوفه به بلوغ فكرى خود رسيده بود، قابل مقايسه با مدارس عصر جديد و فناورى امروز نيست، ولى در روزگار خود، از طراز بالايى برخوردار بود.
مدارس در فراز و نشيب
پس از مدتى فضاهاى مخصوص درس و تعليم و تعلّم شكل گرفت. بناهايى شامل چند اتاق و حجره كه برخى از آنها محلّى براى سكونت جويندگان علم نيز تدارك ديده بودند. اين