166اوج انتقادهاى عضدالملك زمانى است كه در مرز ايران و عراق، مرزدارنى را كه به استقبالش آمدهاند، اينگونه مشاهده مىكند:
نزديك پُل، در كنار رودخانه، دو دسته سرباز از فوج گوران صف زده، ايستاده بودند. تماماً به سن هفده الى بيستوپنج [ساله] كردهاى گُرد برازنده و يَل به طور و طرز فرامرز و به بُرز و بازوى برزو، ولى نه لباس داشتند و نه اسباب و تفنگ. فوج گوران (از طوايف كُرد) خوب فوجى است، زيرا كه تماماً جوان و پادار و رشيدند. بايد در حق آنان انشاءالله تعالى مرحمتى مبذول گردد و اولياى دولت مراقبت نمايند كه در مقابل عسكر [لشكريان] رومى جلوه كنند و اگر بهتر نباشند، اقلاً مساوى باشند. يك نفر از فوج مزبور، ملبوس ندارد. همان رختهاى كردى را پوشيدهاند و به چند جهت واجب است مقرر گردد كه كارگزاران مهام عسكرى در آراستن و تنقيح فوج مزبور دقت و اهتمام به عمل بياورند. اولاً به واسطۀ رشادت آن فوج؛ ثانياً به جهت شكوه دولت قوىشوكت در آن سرحد و همسايگى با دولت عثمانى كه الحق بسيار ناگوار است در برابر قشونى كه آنهمه دقت در آراستگى، اسباب و اسلحه دارند، قشون ايران اينطور بىاوضاع و پريشان باشند. يك تفنگ ندارند كه به كار بخورد! 1
عضدالملك در طول مسير همچنان از نارسايى در امكانات رفاهى و خدماتى اظهار ناراحتى مىنمايد:
صبح يكشنبه 24 ذىقعده از آهنگران روانه ساروق شدم. مرقد مطهر عبدالله بن قاسم بن زيد بن حسن بن على آنجاست. هفت قنات دارد كه حالا سررشتهاش مفتوح و داير است و چهار ديگرش مسدود و انباشته و محل زراعتش باير. از بىصفايى رو به خرابى و انهدام نهاده، رعيتش مصمّم فرارند. دو رباط دارد: هر دو رباط با مسجد جامعى كه دارد، فتور و خرابى كلى به هم رسانيده. سه ساعت از آفتاب برآمده، وارد شديم. رعايا سخت استقبال نمودند. كاروانسرا كثيف بود و خانها (محل اسكان) تنگ كه شايسته نزول سعادت و تجلى انوار رحمت نبود. 2