16خون جارى شد، سر به آسمان برداشت و چنين زمزمه كرد: «اللهم انك ترى ما يصنع بولد نبيك» ؛ 1خدايا! مىبينى كه با فرزند پيامبر تو چه مى كنند. در قتلگاه نيز در واپسين دم حيات الهىاش چنين مناجات عارفانهاى را بر زبان جارى ساخت: «صبراً على قضائك» . 2
ج) نماز عشق
«نماز» با همه آداب، اسرار، لايهها و ساحتهاى گوناگونش، براى اهل معرفت «مژده ديدار» و استغراق در درياى فيض و فضل دوست است؛ چنانكه پيامبر اكرم (ص) فرمود:
«افضل الناس من عشق العبادة فعانقها و احبها بقلبه و باشرها بجسده» ؛
3
برترين مردمان كسانىاند كه به نماز عشق مى ورزند و در دلشان حب به نماز است و با بدنهاشان با نماز رابطه برقرار كردهاند. سالك كوى حق، نماز را نردبان تكامل و معيار قرب به حق و آينه شهود جمال محبوب مىداند و جسم او با «جسم نماز» و جانش با «جان نماز» هماهنگ است كه «جان نماز» جز ديدار معبود و مذكور نيست. به راستى چرا حسين (ع) شب عاشورا را نيز از سپاه كوفه مهلت خواست تا به «نماز» كه «نيازخواهى» و «رازگويى» بلكه معاشقه با خداست بگذراند و فرمود:
«فهو يعلم انى قد كنت احب الصلوة» ؛
4
پروردگار عالميان نيك مىداند كه چقدر به «نماز» عشق مىورزم.
چنين بود كه «شب عاشورا» ده شب آخر مصداق آيه (و ليال عشر) 5است؛ شب بيدارى، بينايى، مناجات با قاضى الحاجات و شب نماز و نيايش حسين (ع) و اصحاب قرآنى و ولايى او بود:
«وبات الحسين و اصحابه تلك الليلة و لهم دوى كدوى النحل مابين راكع و ساجد و قائم و قاعد» ؛
6
امام حسين (ع) و اصحابش آن شب را صبح كردند، در حالى كه صداى مناجاتشان مانند صداى زنبور عسل شنيده مىشد و تا صبح در حال نيايش و دعا بودند! بعضى از آنان در حال ركوع، برخى در حال سجود، عدهاى در حال قيام و گروهى در حال قعود بودند.
امام حسين (ع) در دعاى عرفه مىفرمايند: «يا من أذاق احباءه حلاوة المؤانسة فقاموا بين يديه متملقين» ؛ 7اى خدايى كه شيرينى انس را به دوستان خود چشانده و آنان در كمال خضوع در بارگاهش تملق گويان ايستادند.
هر دم از روى تو نقشى زندم راه خيال
با كه گويم كه در اين پرده چهها مىبينم؟