15در كربلا در خطبهاى پس از تشريح اوضاع زمانه خويش فرمود: «ليرغب المومن فى لقاء ربه حقاً حقاً فانى لا أرى الموت الا السعادة و الحياة مع الظالمين الا برما» ؛ 1تا مؤمن به لقاى خدا مشتاق شود؛ به درستى كه من مرگ را جز سعادت نمىبينم و زندگى با ستمكاران را جز محنت نمىدانم.
و اين آموزههاى اشراقى و ادراكى، همه بر محور توحيد و ولايت و شريعت محمدى (ع) و با هدف احياى دين و اقامه عدالت و زنده نگه داشتن امر به معروف نهى از منكر و مبارزه با كفر، فساد و ظلم شكل گرفته است؛ يعنى «شهادت» وسيله تحقق «شريعت» و ابزارى براى «شهود و لقاء الله» واقع شده و شجره شريعت، ثمره شهادت، و شهادت ميوه شهود داد و اين كه امام حسين (ع) فرمود:
«اللهم انى لااعرف اهل بيت ابر و لاازكى و لااطهر من اهل بيتى و لااصحاباً هم خير من اصحابى. . .»
2
(يعنى خدايا اهل بيتى نيكوتر و پاكيزهتر از اهل بيت من و اصحابى بهتر از اصحابم نمىشناسم) به دليل شريعتمدارى و شهادتطلبى و شهودگرايى با مبناى بصيرت و صبر، معرفت و محبت، صداقت و خلوص آنان بوده است، كه آنان سرخوشان صهباى وحدت و شراب شهود بودند.
ب) ولاء و بلا
در راه سلوك، خطرهاى بىشمارى هست و استوارى و ثبات قدم و صدق قرار مىطلبد و عرفان عملى آكنده از درد و بلا، رنج و زحمت، مصائب است:
تا شدم حلقه به گوش در مىخانه عشق
هر دم آيد غمى از نو به مباركبادم
پس مرد و سالك صابر و شاكر مىخواهد و امام حسين (ع) «صبر» را قرين «بصيرت» و مقاومت كرد و صبر در وى ظهور يافت؛ چنانكه در زيارتنامه آن حضرت آمده:
«و لقد عجبت من صبرك ملائكة السموات» ؛
3
فرشتگان آسمانها از صبر و شكيبايى او در برابر رخدادهاى عظيم و دردهاى بزرگ شگفتزده شدهاند. امام سجاد (ع) فرمود: هر چه كار بر پدرم سختتر مىشد، رنگ چهرهاش درخشندهتر و وجودش پراطمينانتر مىگشت. 4ياران آن سيد و سالار مجاهدان و شهيدان نيز اهل صبر و بصيرت و شكيبايى و شكر بودند.
امام حسين (ع) در هنگامه مبارزه توحيدى خود، آنگاه كه تير بر قلب مباركش نشست و