102و مداين مىزيستند و به آنها «احامره» يا «جند الحمراء» مىگفتند. 1
هنگامى كه مختار تا حدودى بر اشرار و مخالفان غلبه يافت و در كوفه حكومت تشكيل داد، واليان توابع را تعيين كرد. «اسحاق بن مسعود» از جانب وى به سمت استاندارى مداين و منطقه جوخى منصوب شد. 2هنگامى كه مختار در زندان ابنزياد بود، عدهاى از اهل مداين كه در جنبش توابين حماسهآفرينى كرده بودند، به سرپرستى «سعد بن مسعود ثقفى» محرمانه به وى پيغام دادند كه حاضريم شما را از زندان رهانيده و آماده قيام و هرگونه همكارى هستيم. مختار پس از پيروزى، سعد بن حذيفه را كه از مشاوران نزديكش بود، به استاندارى منطقه حلوان برگزيد.
بيش از هزار رزمنده مسلح مداينى از نيروهاى سعد، وى را همراهى مىكردند. او با همين قوا به محل مأموريت خويش اعزام شد. مختار ماهانه هزار درهم براى سعد و سلحشورانش حقوق مقرر كرد و به سعد تأكيد كرد كه به محض رسيدن به حلوان، اشرار، راهزنان و خرابكاران را تعقيب و سركوب كند و امنيت كامل را در راهها برقرار سازد. افزون بر اين، به تمام كارگزاران نواحى شمالى عراق دستور داد تا به فرمان سعد بن حذيفه باشند و مالياتهاى مراكز تحت قلمرو خود را به او تحويل دهند. 3
مردم مداين و ديگر خيزشهاى شيعه
زيد، فرزند امام سجاد (ع) پرچمدار قيام خونينى در شهر كوفه به سال 121 يا 122 هجرى عليه هشام بن عبدالملك بود. مردم مداين از اين حركت سياسى - اجتماعى استقبال كردند و هزاران نفر از شيعيان آن سامان به نهضت مقدس زيد پيوستند. اين همگامى باشكوه، روح اميد را در رهبر انقلاب و اهالى كوفه دميد. شيعيان و محبان اهلبيت (ع) بر آن بودند كه وقتآن فرا رسيده است كه غاصبان خلافت را از اريكه قدرت به پايين كشند و حق را به صاحبان اصلى بازگردانند. 4
«هلال بن جناب» از فقها و محدثان و قاضى مداين بود كه به تقاضاى مكتوب زيد مبنى بر حمايت از نهضت پاسخ مثبت داد و با او بيعت نمود. 5وقتى دعوت زيد آشكار گرديد، «يوسف بن عمر» (حاكم كوفه) لشكرى عظيم جمع كرد و