13خانوادههايمان دفاع كنيم؛ يا به خارج از شهر رفته، هجوم دشمنان را به مدينه سد كنيم؟ جمعى گفتند: بمانيم و جمع ديگرى نظر دادند بيرون رويم.
پس از كشتار جمع كثيرى از صالحان توسّط قريشىها، چون بازماندگان به مدينه بازگشتند، كافران مدينه كه از هميارى مسلمانان شانه خالى كردند، اهل مدينه را سرزنش كردند كه چرا از مدينه خارج شديد؟ اگر مانده بوديد، به اين سرنوشت دچار نمىشديد! بر اين اساس:
اوّلاً واژۀ غزا را عَربهايى به كار بردند كه زبانشان محصور در مفاهيم قبيلهاى بوده، چنانچه قرآن صريحاً گفته است:
شما مانند كسانى نباشيد كه كفر ورزيدند و گفتند اگر به «غزا» بيرون نمىرفتيد،...
در نتيجه واژۀ «غزا» (به معناى «به قصد جنگ رفتن») كلمهاى نيست كه اسلام يا خداى قرآن آن را براى نبرد پيامبر صلى الله عليه و آله و اصحابش با كينهتوزان متعصّب برگزيده باشد.
اين واژه در سخن كافرانِ پراكنده در قبايل يثرب آمده است و نه بيان مؤمنان مدينه. اگر هم فرض كنيم توجّه آيه به استدلال غلط كافران بوده و نه تعبير غلط آنها، بايد مدلول آن را در نظر آوريم. مدلول آن چيست؟
در واقعۀ احد، اين قريشىها بودند كه با طىّ حدود چهارصد كيلومتر با غرور و تعصّب و سلاح به مدينه حملهور شدند و صالحان مدينه جز صيانت از انتخابِ آزادانۀ ايمان توحيدى خود و دفاع از جان و زندگى و خانوادۀ خويش راه ديگرى نداشتند. يعنى عمل و قصد مسلمانان، جنگ كردن نبود. بلكه دفاع اجتناب ناپذير در برابر تهاجم كينه توزانۀ قريشىها و طالبان خون بوده است.
موضوع واقعه، شمشير تهاجم قريش بوده؛ براى انتقام و احياى حاكميّت بتپرستى در مدينه و نه در ستيزهجويى مسلمانان مدينه براى پيشبرد دين به وسيلۀ زور و شمشير.
هم به اعتبار واژۀ غزا و هم به لحاظ مدلول آن، غزا نه يك انتخاب و مُصطلح قرآنى است و نه مورد آن، تهاجم و جنگيدن است؛ كه در طول تاريخ، جنگجويان مسلمان