12«اگر چنين نتيجهاى مسلّم و غيرقابل مناقشه است، چرا تحت عنوان غزوۀ بدر و غزوۀ احد، مفهومى از تدارك و تهاجم مهاجران و انصار را القا كنيم؟ و دانسته يا ناخواسته، صداى خونخواران شمشير به دست قريش را در سايۀ آرام مدينه پنهان كنيم و با تأكيد بر دفاع چند انسان، آن هم با آخرين رمق بازمانده از ستم مكّيان، اسلام را دينِ «شمشير به دست» معرّفى كنيم؟
پس قرآن را در برابر خود نهادم؛ تا ببينم «غزا» به چه معنى است و آيا محقّقانِ نخستينِ سيره و تاريخ در انتخاب اين واژه براى بيان نبردها، با توجّه به سياق و شأن نزول آيات، راه صوابى پيمودهاند؟ يا بدون توجّه به موضوع قرآنى آن، مفهوم لغوى واژه را در ذهنيّت زبانى قبايل عرب به من و تاريخ ما، شما و ديگران و تاريخ ملّتها القا كردهاند؟
هر چه در آيات مربوط به واقعۀ بدر و خيبر و مريسيع، مكّه و حنين و طائف جستجو كردم، از اين واژه به هر معنى نشانى نبود؛ با آنكه بر حسب ظاهر تاريخ، اين مسلمانان مدينه بودند كه از مدينه خارج شدند!
در آيات واقعۀ احد و خندق تأمّل كردم. در هر دو واقعه، اين بتپرستانِ شمشير به دست بودند كه به شهر مدينه و مردم آن هجوم برده بودند. در خندق از اين واژه نشانى نبود؛ ولى در پايان غمانگيز واقعۀ احد و كشتار يكتاپرستان به دست بتپرستان، يك بار و آن هم در اين آيه آمده است:
يٰا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاٰ تَكُونُوا كَالَّذِينَ كَفَرُوا وَ قٰالُوا لِإِخْوٰانِهِمْ إِذٰا ضَرَبُوا فِي الْأَرْضِ أَوْ كٰانُوا غُزًّى لَوْ كٰانُوا عِنْدَنٰا مٰا مٰاتُوا وَ مٰا قُتِلُوا... . 1براى فهم اين آيه به همۀ تفاسير چاپشدۀ مفسّران بزرگ قديم و جديد در عالم اسلامى مراجعه كردم. همه نوشتهاند قبل از انتشار خبر حملۀ بتپرستان متعصّب به مدينه، پيامبر صلى الله عليه و آله به مشورت پرداخت كه آيا در مدينه بمانيم و از ايمان و معرفت و حيات خود و