57يَعْلَمْهُ اَللّٰهُ وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ اَلزّٰادِ اَلتَّقْوىٰ وَ اِتَّقُونِ يٰا أُولِي اَلْأَلْبٰابِ از جمله پنج فائده كه در ذيل اين آيه آورده شده نقل اختلافات در معانى «رفث» و «فسوق» و «جدال» و بيان حرمت آنها است.
3-198، از سورۀ بقره لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنٰاحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلاً مِنْ رَبِّكُمْ فَإِذٰا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفٰاتٍ فَاذْكُرُوا اَللّٰهَ عِنْدَ اَلْمَشْعَرِ اَلْحَرٰامِ وَ اُذْكُرُوهُ كَمٰا هَدٰاكُمْ وَ إِنْ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ اَلضّٰالِّينَ .
در قديم ميان عرب چنان معمول بوده كه در ايام حج تجارت و كسب نمىكرده و آن را گناهى مىدانستهاند و چون هنگام حج مىرسيده دست از خريد و فروش برمىداشتهاند و بازار بسته مىشده است و اگر كسى دست بخريد و فروش مىزده او را «داجّ» مىخوانده و مىگفتهاند «هؤلاء الدّاجّ، و ليسوا بالحاجّ» .
يكى از احكام چهار گانه و دو فائده كه در ذيل اين آيه استفاده و آورده شده اينست كه در اسلام در حال حج طلب رزق، به تجارت باشد يا به صناعت يا جز اينها، ممنوع نيست و مردم آزادند. ديگر از احكام، وجوب بودن در «عرفات» است.
عرفات كه جمع «عرفه» و بمعنى همان مفرد است، چنانكه «اذرعات» و «قنّسرين» با اين كه صيغه جمع است بمعنى مفرد مىباشد، بقعه و موضعى است در مكّه از «اراك» تا «ذى المجاز» تا «ثويّه» تا «بطن عرفه» و در وجه تسميهاش باين نام نزديك بده وجه گفته شده است از جمله آن كه حضرت ابراهيم شب هشتم در خواب ديد فرزند خود را ذبح مىكند تمام آن روز به فكر و ترويه بود كه آيا اين امريست الهى يا نه بدين مناسبت آن روز را روز «ترويه» خواندند پس در شب نهم باز همان خواب را ديد چون صبح گرديد و بيدار شد دانست كه امر از جانب خداست به واسطۀ